عنوان مقاله :
تحليل گفتمان وقفنامههاي متعلق به دورۀ قاجار در استانهاي مركزي و كرمانشاه
پديد آورندگان :
مولايي ، محمد دانشگاه رازي كرمانشاه - گروه زبان و ادبيات فارسي , مبارك ، وحيد دانشگاه رازي كرمانشاه - گروه زبان و ادبيات فارسي , سالميان ، غلامرضا دانشگاه رازي كرمانشاه - گروه زبان و ادبيات فارسي , كلاهچيان ، فاطمه دانشگاه رازي كرمانشاه - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
سطح توصيف , سطح تفسير , وقفنامههاي كرمانشاه , وقفنامههاي استان مركزي
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: اسناد بعنوان يكي از مهمترين منابع تحقيقات تاريخي، از اهميت خاصي برخوردارند؛ زيرا يكي از ابزارهاي ارتباطي مطمئن حال با گذشته بشمار ميآيند. اين پژوهش با هدف دستيابي به لايههاي زيرين معنايي و ايدئولوژيكي، يافتن گفتمان غالب و تبيين نمود عوامل فرهنگي، اجتماعي و موقعيّتي در وقفنامههاي متعلّق به دورۀ قاجار در استانهاي مركزي و كرمانشاه به بررسي و تحليل اين متون پرداخته است. پژوهنده بر اين باور است كه وقفنامهها اسناد بسيار باارزشي هستند؛ وليكن بدليل در دسترس نبودن، تاكنون مورد غفلت پژوهشگران و محققان قرار گرفتهاند؛ درحاليكه تحقيق و پژوهش بر روي اين متون ميتواند علاوهبر روشن نمودن ابعاد گوناگون مسئلۀ وقف، اطلاعات ارزشمند ديگري را در اختيار پژوهشگران و علاقهمندان به تحقيق بر روي متون تاريخي قرار دهد. در حقيقت اين پژوهش در پي پاسخ به چند سؤال اصلي است؛ از جمله اينكه كلمات به لحاظ ايدئولوژيك واجد چه ارزشهايي هستند؟ آيا در وقفنامهها ارتباط بين لفظ و معنا وجود دارد؟ گفتمان حاكم بر وقفنامهها و مهمترين انگيزههاي واقفان آن دوره چيست؟ و آيا عوامل فرهنگي، اجتماعي و جغرافيايي در وقفنامهها نمودي داشته است؟ روش مطالعه: جامعۀ آماري اين پژوهش وقفنامههاي متعلّق به دورۀ قاجار موجود در مركز اسناد ادارات كل اوقاف و امور خيريۀ استانهاي مركزي و كرمانشاه به تعداد 361 نسخه است كه 196 وقفنامۀ آن متعلّق به استان مركزي و 165 سند آن متعلّق به استان كرمانشاه است. روش تحقيق در اين پژوهش توصيفي ـ تحليلي است كه در مرحلۀ توصيف كلمات از حيث روش و چارچوبهاي تحليلي، كمّي است. در مرحلۀ تفسير به جنبههاي كيفي متن نيز توجه ميشود. يافتهها: وقفنامهها در سطوح توصيف و تفسير با يكديگر در تعامل هستند؛ زيرا ادبيات و سخنداني در خدمت اهداف سياسي، اجتماعي و مذهبي قرار گرفته و اعتقادات ايدئولوژيك در ساختار زبان ظاهر شده است. نتيجهگيري: در سطح توصيف كلمات، كاربرد شمول معنايي و تقابل معنايي، در بالا بردن ايجاد روابط معنايي در ساختار زباني بسيار كارآمد عمل كرده است. گفتمان غالب در مقدمۀ اكثر وقفنامههاي مورد پژوهش را ميتوان گفتمانهايي فلسفي، كلامي، فقهي و مذهبي و در قسمت توصيف و بيان جزئيات و چگونگي استفاده از موقوفات و نگهداري از آنها گفتماني اجتماعي و فرهنگي تلقّي كرد. در لايۀ تفسير بيشترين تأثيرپذيري متن وقفنامهها از قرآن كريم و احاديث بوده است.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي