كليدواژه :
اكسپرسيونيسم , سينما , نقاشي , رضا قاسمي , همنوايي شبانۀ اركستر چوبها
چكيده فارسي :
جهان‌بيني انسان در آغاز قرن بيستم، تحت تأثير جنگ جهاني اول، دستخوش دگرگوني‌هايي ميشود و در پي آن، هنر اين عصر نيز چهره‌اي ديگرگون مي‌يابد. انسان در اين دوران، انساني است مرگ‌انديش و تلواسه و تشويش بر وجود او سايه افكنده است. رهاورد اين فرايند در هنر، اكسپرسيونيسم است كه به‌عنوان مكتبي هنري، به بازنمايي وضعيت ياد‌شده مي‌پردازد و آثاري را به عرصۀ هنر عرضه مي‌دارد كه با آثار دوره‌هاي پيشين تفاوت‌هايي آشكار دارند. اين مقاله كوشيده است با بهره‌گيري از منابع كتابخانه‌اي و به‌روش توصيفي-تحليلي، مؤلفه هاي مكتب اكسپرسيونيسم را در رمان همنوايي شبانۀ اركستر چوبها، اثر رضا قاسمي، بررسي كند تا ضمن كمك به درك بهتر جنبه‌هاي اكسپرسيونيستي داستان، به معرفي بيشتر اين اثر به‌عنوان الگويي متفاوت در زمينۀ رمان‌نويسي فارسي بپردازد. نتايج به‌دست آمده نشان‌دهندۀ آن است كه نويسنده از مؤلفه هايي همچون بيان ترس، مسائل رواني، سردرگمي، اعتقادات و باورها، روابط عاشقانه و پرداختن به شگردهايي مانند پيشگويي، ايجاد بحران هويت، تحريف واقعيت، مسخ، تاكيد بر درهم‌ريختن فرم و بي‌توجهي به قواعد نگارشي بهره برده است و در به‌كارگيري برخي از اين مؤلفه ها، از بن‌مايه‌هاي مكتب اكسپرسيونيسم كه در نمايشنامه‌نويسي و به ويژه سينماي اكسپرسيونيستي آلمان ديده ميشود، متأثّر بوده است؛ ترس از مرگ، استفاده از ظرفيت فضاهاي تاريك و نورپردازي، ايجاد اختلال در شخصيت راوي توسط سايۀ او و پيامدهاي آن كه به مشكلاتي همچون خود‌‌ويرانگري و بحران هويت منجر ميشود، ازجملۀ اين موارد است؛ افزون بر اين، ردپايي از نيمنگاه نويسنده به نقاشي اكسپرسيونيستي نيز در رمان به چشم مي‌خورد كه اين ويژگي جلوه‌اي خاص به اثر قاسمي بخشيده است.
چكيده لاتين :
At the beginning of the twentieth century, the human worldview is undergoing transformations under the influence of the First World War, and subsequently the art of this age is also transformed. Human in this era, the human being is the dying and the mutilation and the anxiety in his being shadowed. This process in art is Expressionism, which, as an artistic school, represents the state of the art and presents works of art that reveal differences with the works of earlier periods. This article attempts to explore the components of Expressionism school in romania in Hamnavayi-e Shabane-ye Orkestr-e Chubha by Reza Qasemi using library resources and descriptive-analytic methods to help better understand the expressive aspects of the story. Introducing more of this work as a different model in Persian novels. The results show that the author is from factors such as expression of fear, psychological problems, confusion, faiths and beliefs, Romance and dealing with such puzzles as prediction, creating a crisis of identity, distortion of reality, seduction, emphasis on dismembering the form, and neglecting the rules of writing, and using some of these components of the teachings of the expressionism school which has been implicated in playwriting, and in particular the expressionist cinema of Germany; The fear of death, the use of the capacity of dark spaces and lighting, the disturbance of the narrator's personality by his shadow, and its consequences that lead to problems such as self-destruction and the identity crisis; In addition, the footprint of the writer's half-way to the expressionist painting is also evident in the novel, which has a special effect on Qasemi's work.
