عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي برخي مولّفه هاي پست مدرن درآثار بورخس و گلشيري
پديد آورندگان :
سيديزدي ، زهرا دانشگاه ولي عصر , صارم پور ، حسين دانشگاه ولي عصر , روزبه ، روح الله دانشگاه ولي عصر
كليدواژه :
ادبيات تطبيقي , پستمدرنيسم , هوشنگ گلشيري , خورخه لوئيس بورخس.
چكيده فارسي :
با ورود ايران به قرن بيستم و گسترش ترجمه آثارادبي از ديگركشورها، نويسندگان ايراني هرچه بيشتر با نويسندگان و فنون نويسندگي معاصرجهان آشنا گشتند، از آنان تاثير پذيرفتند و برخي از شيوه هاي آنان را در آثارخويش به كارگرفتند و بعضا بومي ساختند. ازاين رو ضرورت مطالعه تطبيقي ادبيات درايران نيز، پديدآمد. همچنين از ديگرمظاهر عصرجديد گذر از گفتمان مدرنيسم به پست مدرنيسم بوده است. نويسنده آرژانتيني بورخس از پيشگامان اين دوره گذار است كه برنسلي از نويسندگان درسراسر جهان تاثير گذاشته است. در ايران نيز بورخس ازطريق اعضاي انجمن ادبي جنگ اصفهان معرفي شد. يكي ازاعضاي آن نويسنده معاصر ايراني هوشنگ گلشيري بود كه مقاله اي هم درباره بورخس منتشر كرد. يكي از زمينه هاي پژوهش در ادبيات تطبيقي تاثير ادبيات ملت ها بريكديگر است مقاله حاضر درچارچوب بايسته هاي ادبيات تطبيقي، با بررسي برخي مولفه هاي پست مدرن، درصدد پاسخ به اين پرسش است كه گلشيري تا چه ميزان متاثر از بورخس بوده است و اين تاثيرپذيري درچه مواردي مشهود است؟ در اين راستا داستان هاي «شب شك» و «شازده احتجاب» از گلشيري و «مضمون خاين و قهرمان» و «كتابخانه بابل» از بورخس مورد بررسي قرار گرفت و مولفه هاي پست مدرن «عدم قطعيت»،«اقتباس» و «وجودشناسي» در داستان هاي هر دو نويسنده يافت شد.آنچه مي توان گفت اين است كه گلشيري در اوان فعاليت حرفه اي خويش با بورخس آشنا گشته، از آن تاثير پذيرفته و بحث درباره آثار بورخس در حلقه ادبي پيرامونش به طور جدي مطرح بوده است.
عنوان نشريه :
ادبيات تطبيقي - دانشگاه شهيد باهنر كرمان
عنوان نشريه :
ادبيات تطبيقي - دانشگاه شهيد باهنر كرمان