شماره ركورد :
1246255
عنوان مقاله :
الگوي جامعه‌دانش بنيان در جمهوري اسلامي ايران
پديد آورندگان :
رحمدل ، ناصر دانشگاه فني و حرفه‌اي , كشتكار ، مهران دانشگاه عالي دفاع ملي
از صفحه :
269
تا صفحه :
288
كليدواژه :
دانش , جامعه دانش بنيان , دانش درون‌زا , دغدغه و عزم مشترك , علم و فناوري , راهبردهاي تعامل و كنش دانشي
چكيده فارسي :
هدف و مقدمه: با توجه به اسناد بالا‌دستي، يكي از ويژگي‌هاي جامعه ايران در افق چشم‌انداز 20 ساله، تحقق جامعه مبتني بر دانش است. شناسايي بستر، شرايط علي، شرايط مداخله‌گر و راهبردهاي تعامل و كنشِ دانشي در راهبري جوامع دانش بنيان مي‌تواند در تحقق جامعه دانشي مفيد و مؤثر باشد.هدف اين پژوهش كه با روش نظريه داده بنياد صورت گرفته است، شناسايي و طبقه‌بندي اين عوامل بوده و در پي پاسخ به اين سؤال اساسي است كه «بسترها، شرايط علي، شرايط مداخله‌گر و راهبردهاي تعامل و كنش دانشي در راهبري جوامع دانش بنيان كدامند؟».دانش براي توسعه جوامع انساني حياتي بوده و نقش كليدي در رشد اقتصادي، توسعه اجتماعي، غناي فرهنگي و توانمندسازي سياسي ايفا مي‌كند. يونسكو به منظور تمايز جامعه دانش بنيان از «جامعه اطلاعاتي» به توسعه مفهوم «جامعه دانش‌بنيان» پرداخته است كه حاوي ايده‌هايي مبتني بر فراگيري، كثرت‌گرايي، تساوي، گشودگي و مشاركت است. اين مفهوم، بيانگر اعتقاد راسخ يونسكو به اين مهم است كه جوامع دانش بنيان نه‌تنها از سوي نيروهاي علمي و فناوري، بلكه  بايد توسط انتخابهاي اجتماعي شكل داده‌شده و هدايت شوند. در حقيقت، علم و فناوري ظرفيت خارق‌العاده‌اي را براي مبادله اطلاعات و دانش، ظهور الگوهاي جديد ارتباطات و مبادله ايده‌ها و همچنين توليد و طراحي ايجاد مي‌كند و هر جامعه‌اي نيز داراي سرمايه‌هاي معرفتي خاص خود است.در جمهوري اسلامي ايران، استقرار جامعه دانش بنيان، جامعه فرهيخته، توانا (مقدمه چشم‌انداز)، كارآفرين، خلاق، نوآور (ماده 4 برنامه پنج‌ساله ششم) و نظاير آن از مواردي هستند كه در اسناد بالادستي و مشخصاً سند چشم‌انداز آمده است. افزون بر آن، به‌يقين، تدابير ابلاغي مقام معظم رهبري (مدظله‌العالي) با عناويني چون «الگوي پيشرفت اسلامي ايراني» از توجه نظام جمهوري اسلامي ايران براي پاسخ به نيازها و مطالبات جامعه و نيز استفاده از فرصت‌ها جهت رسيدن به سطح بالاي رفاه و آباداني؛ تحقق جامعه دانايي محور؛ و الگو بودن در سطح و تراز جهاني حكايت دارد. تحقق اين مهم، نيازمند توجه اساسي به بسيج منابع و ظرفيت‌هاي دانشي براي حركت اميدوارانه و يافتن راه‌حل‌هاي جديد، مؤثر، كارآمد و پايدار براي اداره جامعه است.روش‌شناسي: اين پژوهش رويكرد استقرايي داشته و از نظر استراتژي نيز كيفي است و از روش داده بنياد بهره برده است. براي اين منظور اسناد بالادستي از جمله چشم‌انداز 1404، برنامه‌هاي پنج‌ساله، سند تحول راهبردي علم و فناوري كشور، مطالعات علمي و پژوهشي مربوطه مورد بررسي واقع و مصاحبه‌هاي تخصصي نيز در بازه زماني نيمه دوم 1398 تا پايان خرداد 1399 به‌صورت نيمه‌ساختاريافته و به‌روش گلوله برفي تا رسيدن به مرحله اشباع نظري صورت گرفت تا به شناسايي و تبيين عوامل مؤثر پرداخته شود. براي روايي و پايايي پژوهش يا «قابليت اعتماد» در پژوهش داده‌بنياد، اسناد و مدارك معتبر  جمع‌آوري مورد بررسي قرار گرفت و جامعه پژوهش نيز با توجه به ويژگي‌هايي از قبيل سابقه بيش از 20 سال فعاليت در زمينه سياست‌گذاري علم و فناوري، فعاليت در سطوح عالي اجرايي مراكز  اقتصادي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي، تحصيلات عالي و  فعاليت پژوهشي در دانشگاه‌ها و مراكز پژوهشي كشور انتخاب شدند. همچنين، در پايان هر مرحله كدگذاري، نتيجه كار در اختيار 5 خبره قرار گرفت تا دقت علمي پژوهش و ميزان انطباق متغيرها و گويه‌هاي تحقيق با هدف اصلي پژوهش بررسي گردد.يافته‌ها: بر اساس يافته‌هاي پژوهش، دانش درون‌زا، تحول انديشه و تفكر توليد، تبديل افراد جامعه از فقط مصرف‌كننده دانش به توليدكننده دانش، مهم‌ترين نقش را در شكل‌گيري جامعه دانش‌بنيان دارند و منبع اصلي اين تحولات، افراد آن جامعه هستند. هنگامي‌كه دانش از درون ذهن افراد خارج گرديده و در چرخه توزيع و انتشار قرار گيرد، قدرت‌زا مي‌شود و همه ابعاد جامعه را متأثر مي‌سازد. توجه به مضاميني ازجمله «دغدغه و عزم مشترك» و «تحولات بنيادين مبتني بر علم و فناوري» (طبقه محوري)؛ خلق، توزيع و به‌كارگيري دانش (شرايط علي)؛ سرمايه‌هاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و فناوري اطلاعات و ارتباطات (شرايط مداخله‌گر)؛ چشم‌انداز 20 ساله و ضرورت تحول انديشه و تفكر توليد با محوريت افراد جامعه (بستر و زمينه)؛ پويايي، تقويت رابطه دانشگاه، صنعت و دولت، ارتقاء فرصت‌هاي يادگيري (راهبردها)؛ براي تحقق جامعه دانش‌بنيان، ضروري است. اعتبارسنجي مضامين استخراج‌شده، با برگزاري پانل دلفي انجام و درنهايت، مدل پارادايمي ارائه شده است.بحث و نتايج: تحولات بنيادي، ماهيت جوامع را متأثر نموده است. نظم نويني در حال شكل‌‌گيري است كه پايه‌هاي آن بر اساس دانش و نوآوري مبتني بر دانش است. در نتيجه ايفاي نقش دانش، دگرگوني غيرقابل‌برگشت و كنترل براي جوامع وجود دارد. واقعيت آن است كه با وجود چنين پديده‌اي محتوم، آشنايي اجمالي جامعه علمي و اجرايي با واژه جامعه دانش بنيان، تبيين شفاف مفهوم شناسي و نيز شناخت عناصر پايه‌اي مؤثر آن بر اساس يك نظام واره علمي و منطقي صورت نگرفته است. ضرورت اين مهم به دليل آن است كه اولاً خاستگاه اين ادبيات غيربومي بوده؛ و ثانيه غالباً در سطوح سازماني و يا حوزه‌اي مانند اقتصاد دانش بنيان و موارد مشابه بررسي شده‌اند. نظريه جامعه دانش بنيان و يكي از مهم‌ترين الزامات و پايه‌هاي تحقق آن، تغيير ذهنيت‌ها و روال‌هاي موجود و باوراندن اين نكته است كه دانش بزرگ‌ترين سرمايه و دارايي هر جامعه است و منبع اصلي اين سرمايه، افراد آن هستند. هنگامي‌كه دانش از درون ذهن افراد خارج گرديده و در چرخه توزيع و انتشار قرار گيرد، قدرت‌زا مي‌شود و همه ابعاد جامعه را متأثر مي‌سازد.
عنوان نشريه :
مطالعات مديريت راهبردي
عنوان نشريه :
مطالعات مديريت راهبردي
لينک به اين مدرک :
بازگشت