طراحي و اعتباريابي الگوي بهبود كيفي آموزش و اشتغال‌زايي (مطالعه موردي: آموزشگاه‌هاي فني و حرفه‌اي شهر تهران)

پيشينه و اهداف: مفهوم آموزش در سال‌هاي اخير موردتوجه همه متصديان امور سازمان بوده است و همگان در مورد ضرورت طراحي و اجراي راهبردهاي مؤثر و كاربردي آموزشي اتفاق‌نظر دارند؛ اما آنچه مهم است تدوين يك الگوي منسجم و يكپارچه اثربخش و شناسايي عوامل مؤثر در سيستم آموزش است كه بتوان با استفاده از نتايج به‌دست‌آمده آموزش‌هاي مطلوب و اثربخشي را طراحي كرد. كيفيت آموزش در صورتي كاركرد مثبت خواهد داشت كه بسان يك كليت واحد به‌تمامي ابعاد آن به‌طور يكسان توجه شود. مقوله تحرك در آموزشگاه‌ها به سياست‌گذاري راهبردي درازمدت به‌منظور اقدامات مقتضي براي بهبود فعاليت‌هاي پژوهشي، آموزشي و خدماتي نياز دارد و از طرفي براي پويندگي و ايجاد بستري پويا براي هماهنگي ميان بخش‌هاي مختلف يك آموزشگاه ضروري به نظر مي‌رسد. هدف از پژوهش حاضر طراحي و اعتبار يابي الگوي بهبود كيفي آموزش و اشتغال‌زايي در آموزشگاه‌هاي فني و حرفه‌اي شهر تهران است.روش‌ها: ازلحاظ شيوه گردآوري داده‌ها اكتشافي تركيبي است. جامعه آماري شامل مديران و اساتيد در آموزشگاه‌هاي فني و حرفه‌اي بودند كه در حوزه آموزش، دانش و تجربه لازم را داشتند. روش نمونه‌گيري قضاوتي هدفمند بود. ابزار جمع‌آوري داده‌ها مصاحبه نيمه ساختاريافته بود كه حجم نمونه براساس نمونه‌گيري نظري و رسيدن به اشباع نظري تعيين شد. تمامي مصاحبه‌ها ضبط و براي كدگذاري، اصلاح و اخذ بازخورد، از آن‌ها بهره‌برداري شده است. درمجموع با 13 نفر مصاحبه شده است. جهت تحليل داده‌ها از كدگذاري باز، محوري و گزينشي استفاده شد. ابتدا مقوله‌ها و دسته‌بندي‌ها بعد از تأييد خبرگان در الگو كدگذاري شدند كه درمجموع در اين مرحله 230 كد از 13 مصاحبه و بررسي مستندات، تجربيات آموزشي مؤثر و ساير منابع، استخراج‌شده است. با مقايسه و طبقه‌بندي كدهاي مشابه 90 مفهوم استخراج‌شده و درنهايت از طريق طبقه‌بندي مفاهيم مشابه 33 مقوله فرعي منفك شد كه در 6 مقوله كلي شرايط علّي، پديده محوري، شرايط زمينه‌اي، شرايط مداخله‌گر، راهبردها و پيامدها دسته‌بندي گرديد.يافته‌ها: بر اساس نتايج به‌دست‌آمده اين الگو داراي شرايط علّي (توانمندي‌هاي مربيان، سنجش و تفسير عملكرد برند و شناسايي و تدوين ارزش‌ها و موضع برند) شرايط زمينه‌اي(طرح‌هاي منابع انساني و فرهنگ ارزش‌آفريني در سازمان،اعتماد به برند و تجهيزات آموزشي سخت‌افزاري و نرم‌افزاري)، شرايط مداخله‌گر كه شامل عوامل محيطي كلان ( تعهدات قانوني آموزشگاه ،  اعتبار بين‌المللي مدارك فني و حرفه‌اي) و عوامل محيط خرد(سطح مشتريان، سطح رقبا و دانش آن‌ها، راهبردها (ارتباطات پايدار و بازاريابي رابطه‌مند، نوآوري تحول‌آفرين، برنامه‌ريزي آموزشي، بازاريابي عملكردي) پيامدها(ارزش براي جامعه، ارزش براي سازمان و ارزش براي مشتري) است.  نتيجه‌گيري: نتايج اين پژوهش نشان داد كه پديده طراحي و اعتبار يابي الگوي بهبود كيفي آموزش و اشتغال‌زايي، متأثر از عوامل گوناگوني همچون شخصيت و هويت برند است و براي پي‌ريزي يك الگوي آموزشي ارزش‌آفرين و اثربخش در ابتدا بايد به نشان و نشان‌واره‌ مفهومي آن و اصالت و اعتباري كه براي آموزشگاه ايجاد مي‌كند توجه ويژه نمود. تعيين، تعريف و شفاف‌سازي هويت بصري برند و جايگاه‌يابي مناسب آن در ادراك گروه‌هاي مخاطب مسأله‌اي مهم بوده است. به‌علاوه ايجاد چهارچوب ارزش‌هاي جامعه‌محور و كارآفريني و اخلاقي عمل كردن به‌نحوي‌كه اعتماد عمومي تقويت شود به معناي دنبال نمودن منافع عمومي با پاسخ‌گويي و شفافيت و خدمت كردن به‌‌صورت حرفه‌اي همراه با شايستگي، كارايي و بي‌طرفي و احترام، برابري و عدالت در رفتار با مشتريان است. همچنين  چگونگي عملكرد كارآفرينانه آموزش موضوعي است كه بسيار حائز اهميت است. سنجش و پايش مستمر عملكرد سازمان مي‌تواند به‌عنوان ابزار مديريتي قدرتمندي به مديران در جهت نيل به اهداف كلي و استراتژيك سازمان‌ها كمك نمايد. الگوي پژوهش، اعتبار سنجي شد  و متخصصان، الگوي طراحي‌شده به‌منظور بهبود كيفي آموزش و اشتغال‌زايي درآموزشگاه‌ها را مطلوب ارزيابي كردند. در نتيجه مي‌توان از اين الگو در آموزشگاه‌هاي فني و حرفه‌اي بهره برد.