عنوان مقاله :
شاه همه چيزدان و اقتصاد له شده ايران
عنوان به زبان ديگر :
No Title
پديد آورندگان :
فاقد نويسنده فاقد وابستگي
كليدواژه :
محمدرضا پهلوي ، شاه ايران , اقتصاد ايران , محمد يگانه , علينقلي عليخاني , تحليل تاريخي
چكيده فارسي :
محمدرضا پهلوي در 20 سالگي و در شرايط عجيب سال هاي 1320 بر تخت سلطنت در ايران نشست و يكي از پادشاهان جوان آن زمان بود. اين پسر رضا پهلوي به مرور و با استفاده از فضاي بين المللي و شرايط سياست داخلي در ايران از پله هاي قدرت سياسي بالا رفت و در دهه 1330 توانست پايه هاي حكومت خود را چنان نيرومند كند كه هيچ نهادي توانايي كنترل وي را نداشت. محمدرضا پهلوي در فضايي از موقعيت ايران توانست مدعيان قدرت را يكي پس از ديگري سركوب كرده و در دهه 1340 با فاصله بسيار زياد نسبت به ساير سياستمداران در صدر قرار گيرد. وي كه دچار توهم و خود برتربيني شده بود تصور مي كرد در همه امور برتر از ديگران است و اين را به حوزه اقتصاد هم كشاند. زياده خواهي شاه دوم پهلوي يكي از دلايل دولتي ماندن اقتصاد ايران در دوره اي است كه كشورهاي مشابه ايران از شر استبداد ديوان سالاران سنتي رها مي شدند. محمدرضا پهلوي با استفاده از مشاورانش نتوانست همه سكوهاي اقتصاد رقابتي را فتح و يك اقتصاد متكي بر اراده خويش را بر ايران حاكم كند. آنچه در ادامه مي خوانيد از كتاب هاي نوشته شده به اسم محمدرضا پهلوي اخذ شده و نقش توهم را در تصميم گيري هاي وي نشان مي دهد. او گونه اي حرف مي زند كه گويي غير از او هيچ آدمي در ايران نمي توانست فكر كند...
چكيده لاتين :
No abstract
عنوان نشريه :
نامه اتاق بازرگاني