عنوان مقاله :
واكاوي بنيادهاي تطبيق در انديشهي مارتين هايدگر
پديد آورندگان :
سامع ، جمال دانشگاه اصفهان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه فلسفه , صافيان ، محمدجواد دانشگاه اصفهان - دانشكده ادبيات , كرباسي زاده اصفهاني ، علي دانشگاه اصفهان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه فلسفه
كليدواژه :
فلسفهي تطبيقي , هايدگر , مواجهه , رويآورندگي به غير , سرآغازهاي جديد
چكيده فارسي :
با خارج شدن فلسفههاي غربي از اطلاق اوليهشان اين پرسش پيشاروي تفكر قرار گرفت كه انديشهها چگونه ميتوانند با يكديگر ملاقات كنند و نسبت آنها با يكديگر چيست؟ اين پرسش اساسي زمينهساز آن نحو از انديشيدني شد كه بعدها به مدد انديشهي متفكران متعدد فلسفهي تطبيقي نام گرفت. اما فلسفهي تطبيقي بيش از آنكه يك روش يا يك الگو باشد، افقي بود كه امكان ملاقات انديشهها را با يكديگر بررسي ميكرد. فلسفهي تطبيقي در اساس خود بيشتر يك پرسش بود تا يك پاسخ و وروش؛ پرسش اين است كه شرط امكان رويآورندگي به غير چيست؟ موضوع نوشتار حاضر بازخوانش مولفهها و پاربنهاي اساسي تفكر هايدگر در جهت نشان دادن امكانهاي تطبيق در آنها و ذكر مختصر نمونههايي است كه هايدگر بر اساس اين مولفهها به ديگز متفكران روي آورده است. استدلال مقاله اين است كه هايدگر در دورههاي متعدد فكرياش عميقاً درگير پرسش محوري فلسفهي تطبيقي بوده است، وي با اينكه هرگز از عنوان فلسفهي تطبيقي بهره نجست، فلسفه را عين مواجهه با ديگري لحاظ كرد. از نظر او وظيفهي تفكر پيجويي مداوم سرآغازهاي جديد براي انديشه است؛ رويآورندگي انديشهي وي به پيشاسقراطيان، تفكر شاعرانهي هولدرلين و مواجهه با سنتهاي شرقي شايد روشنترين نمونههاي اين پيجوييها باشند. پرسش راهنماي مقاله اين است كه آيا ميتوان بر اساس مولفههاي بنيادين انديشهي هايدگر به طرحي براي فلسفهي تطبيقي و پرسش محوري آن درمورد امكان مواجهه با ديگري رسيد؟