شناسايي مهارتهاي عمومي مورد نياز دانشجويان در مقطع كارشناسي به منظور ارائه راهكار براي بهبود وضع موجود

الگوهاي قديمي مهارتهاي عمومي زندگي گرچه براي انسانهاي امروزي مفيدنداما كفايت نمي كنند و با گذشت زمان و ظهور پديده هاي جديد،ضرورت كسب مهارتهاي نو اجتناب ناپذير مي شود. حل بسياري از مسايل امروز ايران نياز به تخصص پيچيده اي ندارد، بلكه نداشتن مهارتهاي عمومي زندگي باعث به وجود آمدن چنين شرايطي شده است؛ شناسايي مهارتهاي عمومي جديد براساس تغييرات ملي وجهاني، مساله بسيارمهمي است كه لازم است بدان پرداخته شود. پژوهش حاضر، در حيطه تحقيقات كاربردي و توسعه اي طبقه بندي مي‏شودو با توجه به موضوع آن كه به شناسايي مهارتهاي عمومي دانشجويان در دوره كارشناسي مربوط مي شود از روش كيفي استفاده شده است. به منظورپاسخ به سوال تحقيق كه درمورد شناسايي مهارتهاي عمومي دانشجويان كارشناسي بود، محققان 95 اثرمرتبط با اين كارپژوهشي را بررسي و ليستي شامل 204 مورداز مهارتها و ويژگيهاي عمومي را از ادبيات استخراج وسپس با حذف موارد بسيار نزديك يا كاملا يكسان به يك فهرست 111 موردي رسيدند. به منظور اعتباريابي مهارتهاي استخراج شده از ادبيات پژوهش، از روش دو مرحله اي دلفي (كه يكي از انواع روشهاي پيمايشي است) استفاده شد و از نظرات تعداد 25 نفر از خبرگان بهره گرفته شد. پس از اجراي مرحله اول دلفي يعني پس از حذف مولفه هايي كه همپوشاني داشتند و اضافه كردن مولفه هايي كه در ليست استخراج شده از ادبيات تحقيق وجود نداشت وتوسط خبرگان و كارشناسان به اين ليست اضافه شده بود، مجموع مولفه ها به 71 مورد رسيد. در مرحله دوم دلفي، مهارتها و ويژگيهاي عمومي كه مورد بررسي و تاييد خبرگان قرار گرفته بود با الهام گرفتن ازحلقه دوم مدل 4H در هشت طبقه (كاركردن- بخشيدن – مراقبت-ارتباط – تفكر –مديريت- وجود داشتن و زندگي كردن) دسته بندي شدند. اين مهارتها و دسته بندي آنها درطبقات ياد شده به تاييد خبرگان رسيد. دانشجويان براي كار، زندگي و موفقيت در دنياي امروز نياز به مهارتهاي جديدي دارند كه در گذشته ضرورت نداشته است؛ از اين رو، بروز رساني آموزش عمومي مي تواند از بروز بسياري از مسايل و مشكلات جلوگيري كند. تحقيقات متعدد در زمانهاي مختلف حكايت از ضرورت به روز رساني مستمر اين مهارتها دارد.