بررسي تفكر استراتژيك در پياده سازي مدل EFQM به واسطه يادگيري سازماني در حوزه ستادي وزارت نيرو و شركت هاي تابعه

پژوهش حاضر به بررسي نقش تفكر استراتژيك در پياده سازي مدل EFQM به واسطه يادگيري سازماني در حوزه ستادي وزارت نيرو و شركت هاي تابعه مي پردازد .به اين منظور چهار فرضيه تدوين و مورد آزمون قرار گرفته است. در اين پژوهش از تفكر استراتژيك به عنوان متغير مستقل، پياده سازي مدل EFQM به عنوان متغير وابسته و يادگيري سازماني به عنوان متغير ميانجي استفاده شده است. روش تحقيق حاضر به لحاظ هدف كاربردي از نوع همبستگي، به لحاظ استراتژي از نوع كمي و به لحاظ ابزار جمع آوري اطلاعات،پيمايشي با ابزار پرسشنامه مي باشد. جامعه اين پژوهش شامل كليه مديران و كاركنان حوزه ستادي وزارت نيرو و شركت هاي تابعه در سطح كشور به تعداد 35324 نفر مي باشد كه در سال 1394 مشغول خدمت هستند. نمونه گيري در اين پژوهش، به صورت تصادفي از نوع طبقه اي  با استفاده از جدول كرجسي و مورگان، به تعداد 384 نفر انتخاب و با كمك نرم‌افزارهاي آماري SPSS و Excel و Lisrel به تجزيه و تحليل داده‌ها پرداخته شده است. نتايج حاصل از رويكرد پيشنهادي، نشان داد كه هم تفكر استراتژيك و هم يادگيري سازماني هر دو تاثير مثبت بر استقرار EFQM دارد. نتايج برازش مدل پژوهش نيز نشان داد كه داده هاي پژوهش با مدل مفهومي پژوهش برازش دارد و مدل تأييد شد. بر اساس نتايج بدست آمده از آزمون فرضيه ها و اينكه هر سه فرضيه فرعي پژوهش مورد تاييد قرار گرفتند مي توان نتيجه گرفت كه تفكر استراتژيك هم به صورت مستقيم و هم از طريق يادگيري سازماني روي پياده سازي مدل تعالي سازماني تاثير دارد.