كليدواژه :
نژادگرايي , كانت , اروپامحوري , مليگرايي , مادهگرايي , نسبيگرايي ,
چكيده فارسي :
با اينكه كانت در تاريخ فلسفه اغلب بهعنوان معمار اصلي مدرنيته و بهعنوان فيلسوفي طرفدار عقلانيت، اخلاق و اصالت انسان معرفي شده، اما در چند دهه اخير آثار بسياري درباره نقش كانت در ترويج نژادگرايي افراطي منتشر شده است. در اين مقاله ضمن بررسي جنبههاي نژادگرايانه ديدگاه كانت از مباني و نتايج آن بحث خواهيم كرد. ماترياليسم و نسبيگرايي دو مبناي اصلي نژادگرايي در دوران جديد است. با اين حال كانت در نژادگرايي بيشتر تحت تأثير فيلسوفاني مانند جان لاك و هيوم است كه در چارچوبي حقوقي و تجربي از نژادگرايي دفاع كردهاند. البته او به دليل آنكه با تفصيل بيشتري از نژادگرايي دفاع ميكند و آن را بهعنوان يك ضرورت توجيه ميكند، بيشترين نقش را در ترويج نژادگرايي در دوران جديد داشته است و بهعنوان پايهگذار نژادگرايي معرفي شده است. در نقد ديدگاه كانت نيز استدلال خواهد شد كه برداشت او از مفهوم نژاد، نامنسجم و غيرعلمي است. شواهدي كه كانت به آن تمسك ميكند تا تفاوت ماهوي نژادهاي بشري را نشان دهد غيرمعتبر و جانبدارانه هستند و در نهايت نژادگرايي به عنوان يكي از عوامل اصلي بسط خشونت در جهان معاصر با اخلاق قابل جمع نيست.