شماره ركورد :
1256072
عنوان مقاله :
در جست وجوي مدلي براي ارتقاي مفهوم «دلبندي به مكان » (نمونۀ موردي: دانشگاه هنر)
پديد آورندگان :
مستغني ، عليرضا دانشگاه هنر - دانشكدۀ معماري و شهرسازي , فراستخواه ، مقصود مؤسسۀ پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي - گروه برنامه‌ريزي آموزش عالي , ميزبان ، پريناز دانشگاه هنر - دانشكدۀ معماري و شهرسازي
از صفحه :
5
تا صفحه :
24
كليدواژه :
مكان , دلبندي به مكان , مؤلفه‌‌هاي دلبندي به مكان , فضاهاي آموزشي , دانشگاه هنر
چكيده فارسي :
بيان مسئله: دلبندي به مكان از مهم‌ترين ابعاد رابطۀ انسان و مكان است و يك مكان دلبند مكاني است كه از توانايي‌‌هاي ايجاد ارتباط و برقراري پيوند بين خود و انسان بهره‌‌مند باشد. دلبندي به مكان در رويكردها و تئوري‌هاي متعددي وارد شده و تعاريف بسياري نيز ذكر شده است، ولي نبود تعريف دقيق و محض از كيفيت معنامندي مكان در رشته‌‌هاي طراحي موجب سردرگمي و بلاتكليفي طراحان در شناخت و استفاده از عوامل ايجاد اين سطح معنايي شده است. در اين پژوهش، با مرور ادبيات مربوطه، ضمن تعريف اين كيفيت معنامند مكاني، رابطه‌ هم‌بستگى مشخصه‌هاى مكان و معناى دلبندي به مكان را، كه در مطالعات پيشين تبيين شده است، تفسير و با تكيه بر يافته‌هاى اين تحقيقات، به مطالعه در اين حوزه براي يافتن وجوه و عوامل مداخله‌‌گر و همچنين ابزار اندازه‌‌گيري آن و درنهايت مدلي براى ارتقاى اين كيفيت درمكان پرداخته شده است. هدف پژوهش: اين پژوهش، در پي پاسخ به اين سؤال كه «مؤلفه‌هاي سازندۀ دلبندي به مكان در دانشگاه هنر كدام‌اند؟»، بر آن است كه با تكيه بر يافته‌‌هاي تحقيقات پيشين، مدلي براي تبيين و ارتقاي كيفيت دلبندي به مكان و شناسايي خلأ موجود در آنها ارائه كند و نيز راهكارهايي براي رهايي طراحان از سردرگمي و بلاتكليفي در شناخت مفهوم دلبندي به مكان بيابد. روش پژوهش: اين پژوهش با اتكا به رويكرد كيفي از روش نظريۀ داده‌مبنا استفاده كرده است. نتيجه‌گيري: پژوهش حاضر مدلي ارائه مي‌‌كند كه در آن سه محرك پس‌‌زمينه، زمينه و پيش‌‌زمينه مؤلفه‌‌هاي دلبندي به مكان در فضاهاي آموزشي محسوب مي‌‌شوند. در تمام پاسخ‌هاي دريافت‌شده از مشاركت‌كنندگان، چه در سؤالات مربوط به تجربۀ شخصي فرد از مكان دانشگاه هنر و چه در سؤالات كلي مربوط به تجربۀ شخصي فرد از زندگي، علي‌رغم تفاوت‌هاي موجود، همگي به هر سه محرك اشاره كرده‌اند كه در آن محرك‌‌هاي «پس‌‌زمينه» به‌عنوان پيوند درون‌ذهني و «زمينه» به‌عنوان واقعيت يا همان لحظۀ حضور انسان در مكان حضور دارند و از هم‌‌پوشاني آن دو، به‌همراه آرزوها و درخواست‌‌هاي شخصي در آن زمان محرك سوم يعني «پيش‌‌زمينه» پديد مي‌‌آيد و در مجموع اكوسيستمي را ايجاد ميك‌ند كه كليۀ اجزا در آن نقش داشته و عامل اصلي قضاوت انسان از مكان است. اگرچه امكان مطالعۀ جداگانۀ عوامل هر يك از محرك‌‌ها (چنانچه محققان سابق اين‌گونه به مطالعۀ عوامل دلبندي به مكان پرداخته‌‌اند) امكان‌پذير است، با اين حال در انتها و پس از ادغام آنها با يكديگر، امكان تجزيۀ آنها در قالب مجموعه‌‌هاي ساده و تمييزشان به عناصر منفرد، وجود نداشته و هم‌پيوندي نهاني را در بر دارد كه مبناي مفهوم دلبندي به مكان است.
عنوان نشريه :
باغ نظر
عنوان نشريه :
باغ نظر
لينک به اين مدرک :
بازگشت