عنوان مقاله :
ساخت و بررسي ويژگيهاي روانسنجي آزمون ادراك عشقورزي در دانشجويان مجرد
پديد آورندگان :
افشاريان ، ندا دانشگاه علامه طباطبائي , درتاج ، فريبرز دانشگاه علامه طباطبائي - گروه روان شناسي تربيتي , بيابانگرد ، اسماعيل دانشگاه علامه طباطبائي - گروه روانشناسي تربيتي , دلاور ، علي دانشگاه علامه طباطبائي - گروه روانشناسي تربيتي , شريعتي ، صدرالدين دانشگاه علامه طباطبائي - گروه فلسفه تعليم و تربيت اسلامي
كليدواژه :
ادراك عشقورزي , دانشجويان , روايي , پايايي , روش آميخته , تحليل عامل تأييدي.
چكيده فارسي :
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت آزمون ادراك عشق ورزي در ميان دانشجويان مجرد و بررسي ويژگيهاي روانسنجي آن انجام شد. روش: روش پژوهش آميخته بود. براي اين منظور ابتدا طي يك مطالعه كيفي مبتني بر نظريهپردازي دادهمحور و با به كارگيري تكنيك مصاحبه نيمهساخت يافته با 32 دانشجو (18 دختر و 14 پسر)، مصاحبه شد. روش نمونهگيري هدفمند و بر اساس اشباع نظري بود. متن مصاحبهها با استفاده از نرمافزار تحليل دادههاي كيفي MAXQDA10 كدگذاري و ادراك عشقورزي دانشجويان در سه مقوله اخلاق پيروي منطقي، خودپيروي عاطفي و خودپيروي ضد اخلاقي شناسايي شد. در مرحله بعد، بر اساس كدهاي به دست آمده از بخش كيفي پژوهش، آزموني متناسب با بافت فرهنگي تربيتي جامعه ايراني جهت اندازهگيري ادراك عشقورزي دانشجويان مجرد تدوين شد و سپس تعداد 560 دانشجوي مجرد با دامنه سني 19 تا 33 سال (314 دختر و 246 پسر) مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد 5 دانشگاه دولتي و آزاد شهر تهران (دانشگاههاي علامه طباطبائي، شهيد بهشتي، امام صادق (ع)، علوم تحقيقات و اميركبير)، كه به شيوه خوشهاي چند مرحلهاي انتخاب شدند، به اين آزمون پاسخ دادند. يافتهها: نتايج تحليل عاملي تأييدي، نشان داد مقياس ادراك عشقورزي حاوي 18 سؤال و مشتمل بر سه مقوله تأييد شده اخلاق پيروي منطقي (سؤالات 1، 2، 3، 4، 5، 6)، خود پيروي عاطفي (سؤالات 13، 14، 15، 16، 17، 18) و خود پيروي ضد اخلاقي (سؤالات 7، 8، 9، 10، 11، 12) از عشقورزي است. شاخصهاي برازش مدل در تحليل عاملي تأييدي روايي اين مقياس را مورد تأييد قرار داد. نتيجهگيري: لذا بر اساس يافتهها، آزمون ادراك عشقورزي دانشجويان ميتواند به عنوان ابزاري معتبر و روا جهت سنجش و ارزيابي ادراك عشقورزي دانشجويان مجرد ايراني مورد استفاده قرار گيرد.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي مشاوره
عنوان نشريه :
پژوهش هاي مشاوره