عنوان مقاله :
تحليل انتقادي ديدگاه علامه طباطبايي و آيتالله معرفت درباره بطن قرآن كريم
عنوان به زبان ديگر :
The Critical Analysis of the Views of Allāma Tabātabā’i and Āyatollāh Ma’refat about the Interior of the Noble Qur’an
پديد آورندگان :
خاني مقدم، مهيار دانشگاه گيلان - گروه قرآن و حديث، رشت، ايران , غروي، سعيده دانشگاه قم - گروه علوم قرآن و حديث، قم، ايران
كليدواژه :
بطن قرآن , تفسير بطني , عالمان بطون , آيتالله معرفت , علامه طباطبايي
چكيده فارسي :
مساله بطن، ازجمله مباحث چالشي در مورد قرآن است كه مفسران تحليلهاي مختلفي درباره آن داشتهاند. آراء علامه طباطبايي وآيتالله معرفت نيز دراينباره، گاهي مختلف و گاهي متعارض هستند كه پژوهش حاضر با روش توصيفي-تحليلي به بررسي چگونگي و چرايي ديدگاه اين دو مفسر معاصر شيعه، درباره بطن قرآن و ابعاد مرتبط با آن ميپردازد. بر اساس نتايج پژوهش، اولاً هردو مفسر، بطن را صرفاً «معنا» دانستهاند اما در تفسير، «مصداق» را نيز با عنوان «تأويل» و «جري» براي آن قائلند؛ بر اساس روايات، بايد بطن را «معنا» و «مصداق» دانست. ثانياً علامه، بطن را از سنخ مدلولات مطابقي الفاظ و آيتالله معرفت، آن را مدلول التزامي كلام ميداند؛ اما نمونههاي بطني علامه، داراي دلالت التزامي است. ثالثاً علامه، گسترۀ بطن را شامل همۀ آيات قرآن دانسته و آيتالله معرفت نيز با وجود درنظرنگرفتن بطن براي آياتالاحكام، در آثار بعدي به بيان بطن براي آنها پرداخته و گسترۀ آياتِ داراي بطن را وسيع در نظر گرفته است. رابعاً، هردو انديشهور، دستيابي به باطن را منحصر به معصوم ندانسته، اما علامه راه كشف آن را از طريق تدبر ممكن ميداند و آيتالله معرفت، از طريق تنقيح مناط و الغاي خصوصيت و همگاني كردن آن.برآيند مباحث پژوهش را ميتوان در قالب چند نكته، بيان داشت:
1. به رغم تأكيد علامه طباطبايي و آيتالله معرفت بر صرف وجود «بطن معنايي»، براساس روايات و عملكرد هردو عالم در بحث تأويل به عنوان بطن مصداقي، بايد علاوه برمعنا، مصاديق را هم جزء بطن قرآن دانست.
2. علامه طباطبايي به رغم آن كه بطن را دلالت مطابقي ميداند، در برخي از بطون مذكور در تفاسيرخود، آن را به صورت دلالت التزامي آورده است. به نظرميرسد ميتوان بطن معنايي را دلالت التزامي و بطن مصداقي را دلالت مطابقي دانست.
3. آيتالله معرفت، بطن را فرازماني دانسته كه همه مصاديق مشابه را دربردارد اما لايه و سطحي ندارد. ولي علامه طباطبايي، فهم بطون را لايهاي و داراي مراتبي ميخواند كه به نسبت علم عالمان، شدت و ضعف مييابد. مباني علامه«عدم جواز استعمال لفظ در بيش از يك معنا»، «روايت جابر پيرامون بطن» و «نگاه عرفاني علامه در سير و سلوك» است كه ضمن رد دو مورد اول، ميتوان اينگونه تصور كرد كه فرد با رشد عرفاني به سوي خداوند، افق ديد بيشتري مييابد و ميتواند معاني بعيدتر بطني دركنار معناي ظاهري قرآن را دريابد.
4. علامه بر اساس روايات صحيح، همه آيات را داراي معاني باطني ميداند؛ آيتالله معرفت نيز كه ابتدا قائل به نبود بطن براي آياتالاحكام بود، گويا دچار تطور نظر شده و نظرنهايي ايشان با استناد به روايات مرتبط و به روش ايشان در تفسير برخي از آيات، بيانگر آن است كه ايشان نيز گستره آيات داراي بطن را محدود نميكند.
5. علامه طباطبايي علم به بطون آيات را منحصر در معصومان نميداند، اما دستيابي به مراتب آن را در گرو تدبر ميخواند كه با تأمل علمي رقم ميخورد. اما آيتالله معرفت دستيابي به بطون را بيش از آن كه مرهونِ درجه علمي مفسر بداند، در گرو فرآيند كشف هدف آيه به شيوه سبر و تقسيمِ منطقي ميخواند و در تشخيص خصوصيات اصلي از فرعي كلام، امكان اجتهاد مفسر را فراهم آورده، اما ضمانتي براي رفع خطر تفسير به رأي وي را در پي ندارد. به نظر ميرسد بايد فرآيند كشف بطن قرآن را داراي سه عنصر مبنايي قلب، عقل و ذوق و مهارت ادبي دانست و نقش طهارت نفس مانند ذوق ادبي، تأثيرگذار است.
چكيده لاتين :
One of the challenging discussions about the Qur’an is the issue of its interior that has been confronted with different analyses of the commentators. The ideas of Allāma Tabātabā’i and Āyatollāh Ma’refat in this regard are sometimes either different or contradictory so the present study using a descriptive-analytical approach reviews how and why the views of these two contemporary Shi’ite interpreters about the Qur’anic Interior and its relevant aspects are different. The results show that: 1. Both of the commentators regard Batn (the interior) as merely “meaning” but in their exegesis, they also consider an “evidence” for that named “interpretation “and “adaptation”; based on traditions, the Interior should be recognized as “meaning” and “evidence”; 2. Allāma regards the interior identical with the words comparative objectives and Āyatollāh Ma’refat considers it to be the obligatory objective of the speech but the interior evidences of Allāma have obligatory implications as well; 3. Allāma maintains that the spread of the interior encompasses all the Qur’anic verses and Āyatollāh Ma’refat after disregarding the interior for the verses of Ahkām, deals with that in his subsequent works and considers a wide range for the verses that have the interior; 4. both thinkers do not hold achieving the interior limited to those who are infallible but Allāma maintains that its discovery would be possible through contemplation and Āyatollāh Ma’refat believes that it is possible by Tanqih-e Manāt (inference), negation of the feature, and making that public.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي تفسير تطبيقي