مقايسه پريشاني هيجاني، خودكارآمدي خوردن، بامداد گرايي و سبك هاي مقابله اي افراد مبتلا و غير مبتلا به اختلال پرخوري با كنترل شاخص توده بدني

The comparison Emotional distress, eating self-efficacy, morningness and coping styles students with binge eating disorder and non-patients, with control of body mass index

هدف پژوهش حاضر مقايسه افراد مبتلا به اختلال پرخوري و افراد غير مبتلا از لحاظ، سبك‌هاي مقابله‌اي، بامدادگرايي، خودكارآمدي در زمينه خوردن، استرس، اضطراب و افسردگي با كنترل شاخص توده بدني بود. روش اين پژوهش، توصيفي از نوع علي- مقايسه‌اي است. جامعه آماري را كليه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان اردبيل تشكيل مي‌دادند كه 53 نفر از افراد مبتلا به اختلال پرخوري با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه تشخيصي، مطابق با پنجمين راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني به عنوان گروه بيمار و 61 نفر نيز به عنوان گروه غير بيمار انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه‌هاي شاخص افسردگي اضطراب و استرس لويندا (1995) ، مقياس بامدادگرايي اسميت، ريلي و ميدكيف (1989)، پرسشنامه پرخوري گورمالي و همكاران (1982)، مقياس خودكارآمدي در كنترل وزن كلرك و همكاران (1991) و سبك‌هاي مقابله‌اي بيلينگنز و موس (1981) بود و داده‌ها با استفاده از روش تحليل كواريانس چند متغيري مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج نشان داد كه بعد از كنترل شاخص توده بدني، افراد مبتلا به اختلال پرخوري اضطراب و افسردگي بيشتر و خودكارآمدي كمتري در كنترل خوردن داشتند. آنها از سبك مقابله‌اي هيجان-مدارتري استفاده مي‌كردند و تمايلات عصرگرايانه آنها نسبت به افراد غير بيمار بالاتر بود. بنابراين توجه به پريشاني هيجاني، خود كارآمدي در مديريت تغذيه، نوع شخصيت بامدادگرايي و سبك‌هاي مقابله‌اي مي‌تواند نقش مهمي در مديريت پرخوري اين بيماران داشته باشد.

The aim of present study was comparison coping styles, morningness, self-efficacy in eating, stress, anxiety and depression in binge eating disorder patients with normal people by controlling body mass index. In this study 53 student out of 392 with binge eating disorder selected by diagnostic questionnaire and interview according to Fifth Edition of the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders also 64 normal students were selected by simple random method. The tools that used in this study was Composite Scale of Morningness (CSM), Lynda's Depression Anxiety Stress Scales (DASS), Weight efficacy Life Style Questionnaire, Binge Eating Scale and Coping Styles Questionnaire. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance. The results showed that after controlling BMI, patients with binge eating disorder had more anxiety and depression and less self-control. They used the more emotion-focused coping strategies and eveningness tendencies was higher than non-patients. Therefore, attention to emotional distress, self-efficacy in nutrition management, morningness, and coping styles, can play an important role in the management of these patients.