تحليلي بر تمايل زنان روستايي به توسعه كسب و كارهاي كشاورزي محور در استان مازندران

An analysis of the desire of rural women to develop agricultural-oriented businesses in Mazandaran province

تحقيق حاضر توصيفي پيمايشي بوده كه به هدف تمايل زنان روستايي به توسعه كسب و كارهاي كشاورزي‌محور در استان مازندران پرداخته است. جامعۀ آماري اين تحقيق را 776 نفر از زنان داراي كسب‌وكار كشاورزي‌محور عضو در 26 صندوق اعتباري خرد زنان روستايي در 10 شهرستان استان مازندران تشكيل دادند كه 260 نفر از آن‌ها بر اساس جدول كرجسي مورگان به عنوان حجم نمونه به روش طبقه‌اي تصادفي انتخاب شد. عوامل مؤثر بر تمايل زنان به توسعه كسب‌وكارهاي كشاورز-ي‌محور از طريق انجام چهار مدل رگرسيون لوجيت مورد سنجش قرار گرفت. همان‌طور كه نتايج به دست آمده از تحقيق نشان داد، سطح تحصيلات، بودن كارآفرين در خانواده، شركت در دوره‌هاي آموزشي، روحيۀ ريسك‌پذيري و رضايت از كسب‌وكار بر تمايل زنان به افزايش دانش و مهارت‌هاي شغلي؛ متغيرهاي سابقۀ عضويت در صندوق، تعداد سال‌هاي فعاليت، شركت در دوره-هاي آموزشي و ميزان اعتماد به نفس بر تمايل به ايجاد فرصت‌هاي شغلي جديد؛ ريسك‌پذيري، ميزان اعتماد و رضايت از كسب‌وكار بر تمايل به افزايش سطح توليد و ميزان نقدينگي؛ سه متغير تحصيلات، شركت در دوره‌هاي آموزشي و ريسك‌پذيري بر تمايل استفاده از ابزار و تكنولوژي توليد، تأثير مثبت و معني‌داري داشته‌اند. همچنين يافته‌ها حاكي از آن بود، فاصله محل سكونت از كسب‌وكار بر تمايل زنان به ايجاد فرصت‌هاي شغلي جديد در روستا اثرگذاري منفي و معني‌داري دارد. استفاده از پتانسيل فضاي مجازي جهت آموزش زنان به ويژه در دوران همه‌گيري كرونا، بازديد از از كسب‌وكارهاي موفق زنان، استفاده از ظرفيت‌ها و خدمات مروجان و كارشناسان پهنۀ كشاورزي، از مهم‌ترين پيشنهادات اين تحقيق است.

The present study is a descriptive survey that examines the desire of rural women to develop agricultural-oriented businesses in Mazandaran province. The statistical population of this study consisted of 776 women with agricultural-oriented business members in 26 rural women's micro-credit funds in 10 cities of Mazandaran province, of which 260 people were selected as a sample size by stratified random sampling based on Krejcie Morgan table. Factors affecting women's desire to develop by performing four logit regression models. As the results of the research showed, the level of education, being an entrepreneur in the family, participating in training courses, risk-taking spirit and business satisfaction on women's desire to increase knowledge and job skills; Variables such as membership in the fund, number of years of activity, participation in training courses and the level of self-confidence on the desire to create new job opportunities; Risk-taking, the degree of trust and satisfaction of the business on the desire to increase the level of production and the amount of liquidity; The three variables of education, participation in training courses and risk-taking had a positive and significant effect on the willingness to use tools and production technology. The findings also showed that the distance from residence to business has a negative and significant effect on women's desire to create new job opportunities in the village. Utilizing the potential of cyberspace to educate women, using the capacities and services of promoters and experts in the field of agriculture, are the most important suggestions of this research.