پديد آورندگان :
حسنوند، شكوفه دانشگاه لرستان - دانشكده ي كشاورزي و منابع طبيعي - گروه علوم و مهندسي مرتع و آبخيزداري , سپه وند، عليرضا دانشگاه لرستان - دانشكده ي كشاورزي و منابع طبيعي - گروه علوم و مهندسي مرتع و آبخيزداري , ترنيان، فرج اله دانشگاه لرستان - دانشكده ي كشاورزي و منابع طبيعي - گروه علوم و مهندسي مرتع و آبخيزداري , سيهاك، پروين دانشگاه شوليني - گروه مهندسي عمران، سولان، هيماچال پرادش، هند
كليدواژه :
استان لرستان , استوانه هاي دوتايي , اَلشتَر , مدل كوستياكوف , مدل گرين-آمپت , نفوذپذيري
چكيده فارسي :
شيوه ي نفوذ آب به خاك و تغيير و چگونگي آن يكي از ويژگي هاي كليدي در طراحي سامانه هاي آبياري، مديريت منبع آب و حفاظت خاك و مهار فرسايش خاك در آبخيز ها است. به دليل اهميت موضوع، در اين پژوهش به بررسي تغيير نفوذپذيري در خاك سطحي سازندهاي زمين شناسي و ارزيابي مدل هاي نفوذپذيري در آن ها پرداخته شده است. از استوانه هاي دوتايي براي اندازه گيري نفوذ در خاك سطحي برخي سازند هاي زمين شناسي آبخيز الشتر به دليل سيل خيز بودن، بهره برده شد. بعد از سنجيدن اندازه ي نفوذ، عمل كرد مدل هاي گرين-آمپت اصلاح شده، فيليپ، كوستياكوف، حفاظت خاك آمريكا و هورتون در برآوردكردن نفوذپذيري با معيارهاي ريشه ي ميانگين مربع هاي خطا، ضريب كارآيي مدل، و ضريب همبستگي ارزيابي شد. نتيجه نشان داد كه نفوذ تجمعي، متوسط سرعت نفوذ و سرعت نفوذ نهايي در خاك سطحي سازند زمين شناسي آسماري (Oml) از ديگر سازندها بيش تر است، و بعد از آن سازند هاي دوران چهارم Q و Qt بود. نتيجه ي مقايسه ي مدل ها نشان داد كه دقت و صحت مدل گرين-آمپت اصلاح شده به ترتيب در سازند هاي آغاجاري (Mpaj و Muplaj) گچساران (M)، گروه خامي (Jk,Mz)، پابده (El)، و بختياري (Plb)، با ضريب كارآيي 93/9، 94/4، 95/9، 97/6، 87/7 و 92/7 % نسبت به ديگر مدل ها پذيرفتني بود، و مدل برتر شناخته شد. در خاك سطحي سازند هاي Q و Oml مدل كوستياكوف به ترتيب با ضريب كارآيي 0/776 و 0/705 و در Qt مدل هورتون با ضريب كارآيي 0/925 مناسب تر از ديگر مدل ها بود. از اين مدل ها مي توان براي كمي سازي مقدار نفوذ و تخمين زدن اندازه ي روان آب در سازند هاي گوناگون زمين شناسي بهره برد.
چكيده لاتين :
Soil infiltration is one of the key processes in the design of irrigation systems, water resources
management, soil conservation, and erosion control in watershed management. As to the importance
of the mentioned subject, infiltration changes and modeling were investigated on the surface soil of
geological formations in this study. The double-ring infiltrometer was used to measure the infiltration
rate in the surface soil of some geological formations on the Alashtar Watershed due to the flooding
potential of the area. The performance of the modified Green-Ampt, Philip, Kostiakov, the US Soil
Conservation Service (SCS), and the Horton models were evaluated in estimating the infiltration rate
in the surface soils formed or deposited on those formations. The results indicated that the Asmari
Formation (Oml) had a higher cumulative infiltration, average infiltration rate, terminal infiltration
rate than other formations. This was followed by the Quaternary Formations (Q and Qt). The results
indicated that the modified Green-Ampt model had an acceptable accuracy as compared to other
models in estimating infiltration in the Pabdeh (EL), the Khami Group (Jk, Mz), the Gachsaran (M),
the Aghajari (Muplaj, Mpaj), and the Bakhtyari (Plb) Formations with efficiency coefficients of 93.9,
94.4, 95.9, 97.6, 87.7, and 92.7%, respectively. The Kostiakov model was more suitable for the Q and
Oml Formations, and the Horton model was the best for the Qt Formation (C.C= 0.925), which may be
used to quantify the amount of infiltrated water and to estimate the runoff volume for the soils formed
or deposited on those formations different on the mentioned geological formations.