عنصر شخصيّت در رمان‌هاي «رجال في الشّمس» اثر غسّان كنفاني و «خشم و هياهو» اثر ويليام فاكنر (با تكيه بر نظريه فيليپ هامون)

فيليپ هامون، نظريه پرداز و نشانه شناس معاصر فرانسوي، از جمله صاحب نظراني است كه از زاويه ديد جديدي به عنصر شخصيّت نگريسته است. نظريه او به دليل دربرگرفتن آراء نظريه پردازان پيشين، مي تواند به شناخت چيستي، مفاهيم و دلالت هايي كه در پس شخصيّت ها نهفته است بپردازد. اين نظريه يكي از نظريه هاي جامع و دقيق پيرامون عنصر شخصيّت است. با عنايت به اينكه شخصيّت ها در رمان هاي «رجال في الشّمس» اثر غسّان كنفاني و «خشم و هياهو» اثر ويليام فاكنر نقش بسيار برجسته اي ايفا مي كنند، پژوهش حاضر با رويكردي توصيفي-تحليلي عنصر شخصيّت را در دو رمان مذكور براساس نظريه فيليپ هامون از حيث؛ انواع شخصيّت، سطوح توصيف شخصيّت، مدلول شخصيّت و دال شخصيّت، مورد بررسي قرار داده است. نتايج نشان مي دهد كه كنفاني و فاكنر ضمن استفاده از شخصيّت هاي تاريخي، اجتماعي، اسطوره اي و مجازي به تمام شخصيّت ها فرصت نقش آفريني داده اند. علي رغم اينكه روايت در بخش هاي زيادي از دو رمان بر اساس تكنيك جريان سيّال ذهن است، ولي حضور دو نويسنده در مواردي چون بيان جزئيات، بيان افكار شخصيّت ها، توصيف صحنه ها و... مشهود است. از سوي ديگر، پرسش هاي مطرح شده در رمان توسط راوي، بيانگر در نظر گرفتن جايگاهي براي خواننده است. اين دو نويسنده توانسته اند اسامي، اوصاف و القاب شخصيّت ها را با كاركرد داستاني خود هماهنگ و هم سو سازند و با توصيف ابعاد گوناگون شخصيّت ها خواننده را در مقابل تصويري تمام نما از آنان قرار دهند.