شماره ركورد :
1264837
عنوان مقاله :
اهميت بازآفريني روسو از نقد افلاطوني هنر
پديد آورندگان :
اسمعيل زاده برزي ، عليرضا دانشگاه علامه طباطبائي
از صفحه :
1
تا صفحه :
19
كليدواژه :
هنر , روسو , افلاطون , بازآفريني , عاطفه , اصالت
چكيده فارسي :
ژان‌ژاك روسو در تعدادي از آثار خود همچون گفتار دربارۀ هنرها و علوم و نامه به دالامبر دربارۀ تئاتر، برخلاف جريان غالب و روح زمانۀ خود، انتقادي از هنرها و به‌ويژه هنر تئاتر ارائه كرد كه در اساس، مبتني بر نقد افلاطوني هنر در رسالۀ جمهوري بود. مقالۀ حاضر پس از موجه‌ساختن اين نكته كه نقد روسو را مي­توان همچون بازآفريني نقد افلاطوني هنر در قرن هيجدهم به شمار آورد، مي­كوشد تا نشان دهد نقد روسو علاوه بر اهميت في­نفسه، مي­تواند اهميت ويژه‌اي در دستيابي به تفسيري تازه از نقد افلاطوني هنر داشته باشد. روسو با كاربست ايده­هاي اساسي افلاطون در نقد هنر زمانۀ خود، نقد افلاطوني هنر را از چارچوب متافيزيك خاص افلاطون جدا كرده و با آشكار ساختن هستۀ جاودانۀ آن، امكان پذيرش و فهم عام­تري به آن بخشيده است. در تفسير روسويي از ديدگاه افلاطون، تمايز سه‌گانۀ ايده، واقعيت و تقليد به تمايز دوگانۀ واقعيت و تصوير فروكاسته مي‌شود و محل اصلي نقد نيز اين نكته است كه هنر، يا به‌طور خاص تقليد هنري، با حائل‌ساختن تصويري كه داراي بار عاطفي بيگانه است ميان مخاطب و واقعيت، موجب ازبين‌رفتن ادراك اصيل چيزها مي­شود و اين امر به‌نوبۀ خود موجب ازدست‌رفتن اصالت عواطف و در نتيجه برهم‌خوردن تعادل اخلاقي خواهد شد.
عنوان نشريه :
فلسفه
عنوان نشريه :
فلسفه
لينک به اين مدرک :
بازگشت