عنوان مقاله :
بررسي كاركرد قصهگويي در روايت تاريخي جهانگشاي جويني
پديد آورندگان :
نژادحقيقي ، بهدخت دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
تاريخ روايي , تاريخ اخلاقيـبلاغي , قصهگويي , ابزار بلاغي , تاريخ جهانگشاي جويني
چكيده فارسي :
بررسي ارتباط تاريخ و ادبيات، واقعگرايي تاريخ و ميزان بهرهگيري روايتهاي تاريخي از ادبيات و ابزارهاي بلاغي موضوعي است كه كانون توجه پژوهشگران تاريخي و ادبي بوده و هست. در كتب تاريخي فارسي نمونههايي كه آميختگي تاريخ و ادبيات داستاني را نشان ميدهند كم نيستند، اما با اندكي تأمل ميتوان دريافت كه استفاده از ابزارهاي داستاني در همۀ موارد يكسان و به يك منظور نيست. يكي از موارد تأملبرانگيز كاربرد روايتهاي داستاني و نوعي از پيرنگسازي در تأييد وقايع بزرگ و صحّه گذاشتن بر قدرت برتر حاكمان است. استفاده از زبان رندانه و به كارگيري آيات و احاديث متناسب با موضوع، به پيروي از سنّت تاريخنويسي اسلامي، طبيعي و واضح جلوه ميكند، وقتي مورّخ در صدد توجيه كاستيهاي حكومت در حوادثي برگشتناپذير و يا انتقاد از عوامل قدرت در برخي وقايع است. اما ما در تاريخ با بخشهايي روبرو ميشويم كه با عدول از تاريخنويسي علمي و با پا گذاشتن به قلمرو ادبيات داستاني، سنّت قصهگويي را پيش ميگيرد، آن هم قصههايي كه در باور عامۀ مردم به مراتب از آيات و احاديث قويتر عمل ميكنند و تنها يكي از نتايجش اين است كه زمينه را براي پذيرش جبر تاريخي آن عصر آماده ميسازند. عصر مغول يكي از دورههاي خطير تاريخ ايران و تاريخ اين دوره يكي از حجيمترين پروندههاي تاريخي است. جهانگشاي جويني به نوعي نقطۀ آغاز تاريخنويسي اين عصر و درخشانترين برگ اين پرونده است. روايت خاص جويني از حوادث و زبان ادبي او در نزديكترين فاصله به حادثۀ تاريخي، در مقايسه با زبان بسيار ساده و بيپيرايۀ كتب تاريخي ديگر با فاصلۀ زماني دورتر، تفاوت روايتهاي تاريخي يك دوره را بهتر نشان ميدهد. قصهگويي هدفمند به عنوان ابزار بلاغي مورخ در طرح كلان تاريخ، او را از مقام تاريخنويسي به مقام كنشگر اجتماعي نزديك ميكند. موقعيت اجتماعي مورّخ هرچه نزديكتر به دستگاه قدرت باشد، پيچيدگي روايت او بيشتر ميشود. اين مقاله به بررسي جهانگشاي جويني از اين منظر ميپردازد، ديدگاهي كه ميتواند بنياد چنگ زدن به متن تاريخي را سست كند.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي ايرانشناسي
عنوان نشريه :
پژوهشهاي ايرانشناسي