مطالعه ارتباط غير خطي مصرف انرژي و تورم در بخش كشاورزي

با توجه به اهميت نهاده‌هاي كشاورزي به ويژه انرژي در بازار قيمت محصولات كشاورزي، در اين مقاله رابطه مصرف انرژي و تورم بخش كشاورزي ايران در قالب مدل غيرخطي ماركوفسوئيچينگ با استفاده از داده‌هاي فصلي طي دوره زماني 1395-1370 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. يكي از دلايل مهم استفاده از مدل ماركوفسوئيچينگ، غيرخطي بودن سري زماني قيمت محصولات كشاورزي و وجود نوسانات مختلف طي سال‌هاي مورد مطالعه است. به طور كلي نتايج مدل نشان مي‌دهد مصرف انرژي و تورم بخش كشاورزي رابطه‌اي غيرخطي و نامتقارن دارند و تورم كشاورزي در دو رژيم مختلف، رفتار متفاوتي بر جاي مي‌گذارند. شواهد تجربي نشان مي‌دهد كه شوك ناشي از مصرف انرژي در هر دو رژيم اول (نرخ رشد تورم پايين) و رژيم دوم (نرخ رشد تورم بالا) تاثير معنادار منفي بر تورم كشاورزي دارد، در حالي‌كه تأثير مصرف انرژي بر تورم كشاورزي در رژيم نرخ رشد تورم بالا كمتر از رژيم نرخ رشد تورم پايين است. همچنين براساس نتايج حاصل از براورد مدل ماركوف-سوئيچينگ، احتمال ماندگاري در رژيم دوم، 93 درصد و احتمال گذار از اين رژيم به رژيم اول 7 درصد است و نرخ تورم كشاورزي در دو رژيم مورد نظر وابسته به دوره قرارگيري آن‌ها بوده است كه براي سياست گذاري اقتصاد در حوزه كشاورزي حائز اهميت مي‌باشد. در نتيجه، برنامه‌ريزان و سياستگذاران بايد به اين عدم تقارن در نرخ تورم كشاورزي توجه داشته باشند تا با استفاده از ابزارهاي سياست گذاري مناسب، ثبات قيمت در بخش كشاورزي را تا حد ممكن افزايش دهند.