رمزگشايي و تحليل شخصيّت در قصّه عاميانۀ كامروپ و كاملتا

قصّه هاي عاميانه بخش مهمّي از ادبيّات عامّۀ ايران‌زمين را تشكيل داده است. بررسي علمي اين‌گونه متون، صرف نظر از جنبۀ ادبي آن، راهگشاي دستيابي به اسرار و رموز زندگي پيشينيان و ظرافت هاي فرهنگي مردم در گذشته هاي دوردست است. نسخۀ خطّي كامروپ و كاملتا، داستاني عاميانه است كه  دست‌نويسي از آن در روزگار صفويّه و در ديار هند به قلم فردي به نام فائزنظر نگاشته شده و در اين مقاله معرّفي شده است. قصّۀ كامروپ سرگذشت راجه زاده اي است كه در هواي دستيابي به معشوق، سلطنت را ترك مي‌كند و به همراه تني چند از ياران، به راهي دور و مخاطره انگيز پاي مي نهد. او سرانجام پس از تحمّل رنج فراوان در كشاكش طبيعت و تقدير، به وصال مي رسد و به ديار خود بازمي‌گردد. موجودات خيالي و به‌ويژه پري، در اين قصّه نمودي بارز دارند. پژوهش پيش رو مي كوشد بر بنياد روش توصيفيتحليلي و با استناد به نشانه‌هاي درون‌متني و تكيه ‌بر منابع برون‌متني، تحوّل برخي شخصيّت ها در جريان سفر قهرمان را بررسي كند و نشانه هاي اسطوره اي و فرهنگي آن را تبيين و تحليل كند. هدف كلّي، نشان‌دادن ارزش و غناي ادبي قصّه و ارتباط مضمون آن با بافت اجتماعي سرزمين هند و نظام فرهنگي آن است. با تحليل اين قصّۀ هندي  دريافته شد كه گذر از آب به عنوان يكي از الگوهاي آزمايش، در قصّه به‌ كار رفته است. همچنين مي‌توان دريافت كه روابط حاكم بر عناصر قصّۀ كامروپ، انعكاسي از اجتماع هند است كه بازتاب آن از گيتي قصّه سر برآورده است.