عنوان مقاله :
تحليل داستان چهارم هشتبهشت اميرخسرو دهلوي بر اساس نظريّۀ انسانشناسي ابن عربي
پديد آورندگان :
شريفيان ، مهدي دانشگاه بوعلي سينا همدان - گروه زبان و ادبيّات فارسي , هاشمي زاده ، رويا دانشگاه بوعلي سينا همدان , محمّدي فشاركي ، محسن گروه زبان و ادبيّات فارسي دانشگاه اصفهان - گروه زبان و ادبيّات فارسي
كليدواژه :
ابن عربي , انسانشناسي , نفس ناطقه , هشتبهشت , اميرخسرو دهلوي
چكيده فارسي :
در عرفان اسلامي، ديدگاه ابن عربي دربارۀ شناخت انسان و مراتب هستي او جايگاه ويژهاي دارد. از نظر وي بهطور كلّي هستي و تمام مظاهر آن، تجلّي ذات يگانۀ خداوند هستند؛ بر اين اساس، جهان و نفس انسان، نتيجۀ اشراق عقل فعّالاند و نفس مراتبي دارد كه با يكديگر ارتباط طولي دارند؛ يعني هركدام از اين مراتب، نسبت به مرتبۀ پايينتر از خود جايگاه بالاتري دارد. بر اساس اين ديدگاه، نفس شامل اين مدارج است: روح مجرّد، نفس ناطقه (عقل نظري و عقل عملي)، نفس حيواني (روح بخاري) و جسم مادّي و در اين ميان، نفس، براي برقراري ارتباط با بدن، هر بار اين مسير را ميپيمايد. با تأمّل در داستان چهارم كتاب هشتبهشت اميرخسرو دهلوي، ژرفساخت رمزي و نمادين آن آشكار ميشود كه در اين مقاله، آن را با روش توصيفي تحليلي بررسي كردهايم. مطابق نتايج بهدستآمده، اين داستان با تأثيرپذيري از انديشههاي ابن عربي نوشته شده و در آن، «شاه»، رمزي از نفس ناطقه است كه با اشراق روح مجرّد به راز هستي پي ميبرد و آن را به يكي از همسرانش (رمز عقل مستفاد) و وزير خود (رمز قوّۀ شهوت) ميگويد. وزير از اعتماد او سوءاستفاده ميكند و جانشين شاه ميشود؛ امّا در نهايت شاه با كمك همسر خود، او را شكست ميدهد.