عنوان مقاله :
بررسي انتقادي روش اقتصاد متعارف در سايه مباني معرفتشناختي حكماي اسلامي
پديد آورندگان :
فراهاني فرد ، محمدعلي مؤسسه عالي فقه و علوم اسلامي - گروه فقه الاقتصاد
كليدواژه :
بررسي انتقادي , روششناسي , اقتصاد متعارف , اقتصاد اسلامي , معرفتشناسي , حكمت اسلامي
چكيده فارسي :
روشهاي كاربردي علم اقتصاد تحت تأثير روش بنيادين آن شكل ميگيرد. مبادي معرفتشناختي به عنوان جزئي از روش بنيادين، در روش كاربردي اين علم تأثير دارد. علم اقتصاد متعارف در حال حاضر از روش فرضيهاي قياسي به عنوان روش اصلي خود استفاده ميكند و ديگر روشها به عنوان مكمل اين روش به كار ميرود. فرضيهها نيز به شكل عمده از ميراث نظري علم اقتصاد به دست ميآيد و يافتههاي رشتههاي ديگر و مشاهدات تجربي به عنوان نقش ترميمي براي اصلاح نظريات اصلي به كار ميرود. بررسي انتقادي روشهاي مذكور بر اساس مباني معرفتشناختي گوياي اين است كه روش اصل موضوعي داراي آسيب استفاده از مقدمات غيريقيني در علم اقتصاد است. روش فرضيهاي قياسي در مقدمات استدلال از مقدمات احتمالي استفاده ميكند و در صورت، منحصر به رفع تالي به وسيله آزمون تجربي است. روش استقرايي نيازمند توجه به محدوديتهاي تعميم است و روشهاي تفسيري تنها بر اساس مباني و محدوديتهايشان قابل استفاده است. روش انتقادي نيز داراي آسيب اتكا به عقل عرفي است؛ در مقابل، حكماي اسلامي براي رفع اين آسيبها، از مقدمات يقيني نيز بهره ميبرند و از رفع تالي و وضع مقدم در روش قياس استثنايي استفاده ميكنند. روش استقرايي در اين نگاه ميتواند داراي سه شكل (تام، ناقص و داراي نتايج عملي) در علم اقتصاد اسلامي باشد و خروج از آن، سبب اشكال روششناسي ميگردد. روش تفسيري تنها در موضوعات تفسيرمحور مانند كنش اقتصادي انسان و شناخت موانع سياستي به كار ميآيد و روش انتقادي بر اساس عقل متافيزيكي و قدسي ميتواند نقش قابل توجهي در بعد تجويزي و سياستي علم اقتصاد اسلامي داشته باشد.
عنوان نشريه :
اقتصاد اسلامي
عنوان نشريه :
اقتصاد اسلامي