بررسي تطبيقي اسطوره در رمان‌هاي منتخب آلخو كارپانتيه و محمود دولت‌آبادي

اسطوره‌ها در خلق آثار ادبي، به‌ويژه رمان، نقش بزرگي ايفا مي‌كنند. رمان‌هاي «قلمرو اين‌ عالم» و «قرن روشنفكري» آلخو كارپاتيه و «روزگار سپري شده مردم سالخورده» محمود دولت‌آبادي، از جمله رمان‌هايي هستند كه در سبك و سياق رئاليسم جادويي، تركيبي از دنياي واقعي و وهمي و اساطيري ايجاد كرده است. در زير لايه واقع‌گرا و تاريخي اين رمان‌ها، ژرف‌ساخت دنياي اساطيري، حضوري جدي و مداوم دارد. بر همين اساس، هدف اصلي اين مقاله بررسي تطبيقي اسطوره‌ها در سه رمان مذكور است. آلخو كارپانتيه و محمود دولت‌آبادي نويسندگاني از دو ملت متفاوت با دو زبان متفاوت‌اند كه روابط تاريخي ميان آن‌ها برقرار نبوده است. در دوران معاصر هم اين دو نويسنده شناخت و آگاهي از يكديگر نداشتند كه از آثار، انديشه‌ها، جريانات و گونه‌ها، سبك و ساختار داستان‌نويسي يكديگر تأثير و تأثري گرفته باشند. به همين دليل، در مقاله حاضر با روش تحليلي توصيفي در چارچوب رويكرد ادبيات تطبيقي مكتب آمريكايي كنش‌ها و مفاهيم بنيادين اسطوره‌ها در لايه‌هاي پنهان اين سه رمان‌ بررسي و تحليل مي‌شود.