عنوان مقاله :
زن و جدال رمانتيسم و رئاليسم در رمان «چشمهايش» بزرگ علوي
پديد آورندگان :
خادمي ارده ، سعيده دانشگاه محقق اردبيلي
كليدواژه :
بزرگ علوي , چشمهايش , زن , زنستيزي
چكيده فارسي :
زنان همواره از گذشته هاي دور تاكنون نقش ها و تأثيرات متفاوتي در جامعه و ادبيات داشته اند. تأثيراتي كه گاه مثبت و گاه منفي بودند. «چشم هايش» بزرگ علوي داستاني سياسيعاشقانه است. اين مقاله با روش توصيفي ـ تحليلي به بيان جلوه هاي زن در اين اثر ميپردازد. «چشم هايش» جلوه گر قرباني شدن عشق بهپاي فعاليت هاي سياسي و بيانگر جايگاه زن در جامعۀ رضاشاه است. اين مقاله به اين نتيجه رسيده است كه زنان، تنها ابزاري براي مردان هستند. در اين اثر، شخصيت اصلي يك زن است. زني كه از سويي، درگير مسائل عشقي خود يعني عشق به استاد ماكان است و از ديگر سوي، دغدغۀ مسائل سياسياجتماعي دارد. زن در اين داستان سمبل زيبايي، فريبندگي، بدبختي و شجاعت است. زني نااميد و ستمكشيده است، زني كه در تضادي بين پاكي و ناپاكي است. زنستيزي در اين اثر بازتاب دوراني است كه شاعر در پي آن است تا آن را متحول كند، دوراني كه مردسالاري بر آن حاكم است. زنستيزي در اين جامعه ناهنجاري عمومي محسوب ميشود. زنان در سايۀ مردان حضور دارند. زنان در اين اثر با تأثيرپذيري از غرب، آزادي هاي نسبي هرچند ظاهري كسب ميكنند. اين پژوهش به اين نتيجه رسيده است كه «چشمهايش» بزرگ علوي رئاليستي است كه در آن رمانتيك ادغام يافته است و بازتابي است از دوران زندگي شاعر كه با عشق و مسائل اجتماعي و سياسي آميخته است باعث ايجاد اثري فاخر شده است.