شماره ركورد :
1266093
عنوان مقاله :
حق به شهر و الگوي برنامه‌ريزي مشاركتي (تحليلي بر توليد اجتماعي فضاهاي شهري با تأكيد بر مجتمع‌هاي بزرگ تجاري كلان‌شهر تهران)
پديد آورندگان :
بهنام مرشدي ، حسن دانشگاه تربيت مدرس , قائدرحمتي ، صفر دانشگاه تربيت مدرس , ركن الدين افتخاري ، عبدالرضا دانشگاه تربيت مدرس , مشكيني ، ابوالفضل دانشگاه تربيت مدرس
از صفحه :
1
تا صفحه :
34
كليدواژه :
توليد فضا , حق به شهر , الگوي برنامه‌ريزي مشاركتي , مجتمع‌هاي بزرگ تجاري (مگامال) , كلانشهر تهران
چكيده فارسي :
اين پژوهش، با بهره‌گيري از تئوري توليد فضا و حق به شهر هنري لوفور و نيز الگوي برنامه‌ريزي مشاركتي و پرهيز از تفاسير و تحليل‌هاي تقليل‌گرايانِ؛ در تلاش براي رسيدن به الگوي مطلوب توليد و بازتوليد فضاهاي شهري با تاكيد بر يكي از عظيم‌ترين، سرمايه‌برترين و پر چالش‌ترين فضاهاي شهري يعني مجتمع‌هاي بزرگ تجاري يا مگامال‌هاي كلانشهر تهران است. الگويي كه بازي گرفتن و مشاركت شهروندان را اصل اساسي خود در سياست‌گذاري شهري قرار داده و نداي اجتماعي بودن فضا و سازمان‌دهي شدن زندگي افراد را بر مبناي انتزاعاتي چون طرح و نقشه، مؤسسات مالي، نظام‌مهندسي و ... مي‌دهد. به بياني ديگر، در اين گفتار نگارندگان، علاوه بر تحليل مفهوم حق به شهر و ابعاد آن و نيز ارتباط مفهومي آن با جريانِ توليد و بازتوليد فضا در شهر، در پي اين سؤال است كه شهر مطلوب، به‌عنوان عرصه‌ي عمل، براي شهروندان و كنشگران فعال كدام است؟ و فرايند دستيابي به‌حق در اين عرصه، چگونه است؟. راهبرد غالب در اين پژوهش بر اساس مساله تعريف شده در ذهن پژوهشگر، راهبرد كيفي بوده و روش تحقيق نيز توصيفي تحليلي است. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه حق به شهر لوفور آزادي شهروندان براي مشاركت در استفاده و توليد فضاي شهري بوده و بنابراين توليد فضا از طريق كنش اجتماعي را نمي‌توان بدون مشاركت شهروندان در آن تصور كرد. ازاين‌رو هدف بنيادين مشاركت، بازپس‌گيري توان تصميم‌گيري توسط مردم از نهاد قدرت است و به همين دليل مي‌توان معادلات مشاركت را به‌مثابه معادلات جابجايي قدرت ميان نهادها و مردم در نظر گرفت. به بياني ديگر بايد از طريق پيگيري مداوم حق به شهر، در برابر هژموني توليد فضاي سرمايه‌دارانه ايستادگي و راهبردي رهايي‌بخش اتخاذ كرد.
عنوان نشريه :
جغرافيا و توسعه
عنوان نشريه :
جغرافيا و توسعه
لينک به اين مدرک :
بازگشت