شماره ركورد :
1266094
عنوان مقاله :
ژئومورفولوژي‌شناختي و نگارۀ دهلران
پديد آورندگان :
ولدي ، مونا دانشگاه خوارزمي - دانشكده علوم جغرافيايي , صفاري ، امير دانشگاه خوارزمي - دانشكده علوم جغرافيايي , كرم ، امير دانشگاه خوارزمي - دانشكده علوم جغرافيايي , محمديان ، عبرت دانشگاه خوارزمي - دانشكده علوم جغرافيايي
از صفحه :
35
تا صفحه :
54
كليدواژه :
پديدارشناسي , تكامل , دهلران , ژئومورفولوژي شناختي , سازمندي اجتماعي
چكيده فارسي :
ژئومورفولوژي دانشي برآمده از جغرافيا و انسان از مؤلفه‌هاي شكل دهنده آن است و نمي‌تواند فارغ از آن تلقي شود. مهمترين ويژگي انسان را بايد در شناخت‌شناسي و قابليت‌هاي شناختي وي قلمداد كرد. در ژئومورفولوژي‌شناختي، شناخت انسان در قلمرو بيولوژيك آنچنان كه در باستان‌شناسي و زيست‌شناسي بر آن تأكيد مي‌شود نيست بلكه بر مفهوم «انسان» تأكيد دارد. خِرد عاطفي انسان از تجربه‌اي كه «مكان» در اختيار او قرار مي‌دهد به عنوان دستاويزي براي «آغازگاه» سازمندي اجتماعي خود بهره مي‌گيرد. بنا به عقيده ورف همانند زبان و فرهنگ مكان، نيز منطق فكري و چهارچوب فهمي ساكنان خود را در مقياسي خاص شكل مي‌دهد. اين پژوهش با استفاده از داده‌هايي مانند نقشه‌هاي توپوگرافي و زمين‌شناسي، مدل ارتفاع رقومي(DEM)، داده‌ها و اطلاعات تپه‌هاي باستاني و داده‌هاي شهر و روستاها سعي دارد نظريه تكاملي ماركس و گوردن چايلد در مورد سازمندي‌هاي اجتماعي را با مطالعه نگاره دهلران رد يا تأييد كند. اين پژوهش در ديدگاه تأويلي با روش پديدارشناسي تحليل و با روش گرندد تئوري انجام شد. گزاره‌هاي زير از نظريه «شناخت‌شناسي مكاني» در نگاره دهلران با روش گردندد تئوري بدست آمده است:: 1-سازمندهاي اجتماعي در ايران از نظريه ماركس و گوردن چايلد پيروي نمي كنند و با هويت مكاني يا تغيير نسبت‌ها در فضا رابطه مستقيمي دارند.2-سازمندي اجتماعي بر اساس هويت مكاني و خرد عاطفي انسان با يك آغازگاه شكل مي‌گيرد.3-سازمندي‌هاي روستاشهري، سازمندي روستايي، سازمندي روان و نيمه روان در كنار هم ديده مي‌شوند و هيچ يك تكامل يافته ديگري نيست.
عنوان نشريه :
جغرافيا و توسعه
عنوان نشريه :
جغرافيا و توسعه
لينک به اين مدرک :
بازگشت