عنوان مقاله :
شكلگيري مداراي ديني در مسيحيت در مقايسه با اسلام
پديد آورندگان :
حدادي ، بهروز دانشگاه اديان و مذاهب - گروه اديان ابراهيمي
كليدواژه :
مداراي ديني , تساهل , مسيحيت و اسلام , دينگريزي , اسلامهراسي
چكيده فارسي :
امروزه و در تفكر مدرن، موضوع مدارا با شاخههاي مختلفي چون مداراي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و ديني به ضرورتي اساسي و اصلي پذيرفتهشده در فرهنگ جهاني تبديل شده و فراتر از آن، به موضوع آزاديهاي دينياجتماعي و كثرتگرايي توجه بسيار شده است. با توجه به اينكه جامعه غربي و مسيحي در طول تاريخ و به شهادت بسياري، اهل مُدارا نبوده است، پرسش اين است كه: اين انديشه چگونه به فرهنگ مسيحي در غرب راه يافت؟ آيا ريشههاي ديني و اجتماعي داشت كه فراموش شده بود يا آنكه عناصر فرهنگي و الزامات زمانه در زماني خاص اين گفتمان را ضروري كرد؟ واقعيت آن است كه بهرغم نكاتي مثبت در باب مداراي ديني در سيره و سخنان رهبران اوليه مسيحيت، اين تغيير، نه خودخواسته و جوشيده از متن و مباني دين و سنت كليسا بود و نه به سنتي مستمر انجاميد، بلكه پذيرش آن در دوره متأخر از سرِ ناچاري و به دليل ضعف كليسا و نيز مصالح سياسي و منافع اقتصادي و ديگر الزامات روزگارِ جديد (مانند دموكراسي، حقوق بشر، آزادي بيان و انديشه و ...) از سده هفدهم و در ادامۀ تحولات پروتستاني و جنگهاي ديني بوده و همين، فارق اساسي آن از اسلام و جهان اسلام است. در جهان اسلام، تحت تأثير سنت و سيره نبوي و ائمه b، از همان ابتدا «سنتي» در باب مدارا شكل گرفت كه حاكمان در طول زمان كمابيش آن را رعايت كردند؛ البته اين نافي جريانهاي انحرافي خشونتطلب در جهان اسلام، بهخصوص در زمان حاضر، نيست كه با بدفهمي و فرصتطلبي موجب اسلامهراسي در غرب شدهاند.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي ادياني
عنوان نشريه :
پژوهش هاي ادياني