تحليل نقش تعديل‌گري تجانس سبك زماني بر رابطۀ بين مشاركت مشتري و زمان ايده به محصول در بازاريابي صنعتي

با توجه به سرعت تغيير فناوري ها، بالارفتن انتظارات مشتريان و نيز افزايش پيچيدگي هاي فني، سرعت توسعه محصول جديد نقشي كليدي در موفقيت سازمانها دارد و شركت ها به دنبال روش هايي براي كوتاهتركردن زمان ايده به محصول از جمله ارتباط دوسويه با مشتري و بهره برداري از مشاركت مشتري به ويژه در بازاريابي صنعتي هستند. ادبيات پژوهش نشان مي دهد اثربخشي مشاركت مشتري در فرايند توسعه محصول جديد، تا حدود زيادي اقتضايي است بنابراين در اين پژوهش، تاثير تجانس سبك زماني به عنوان يك متغير تعديل گر جديد در رابطه بين مشاركت مشتري و زمان تبديل ايده به محصول، مورد تحليل قرار ميگيرد.تلفيق اين متغيرها در چارچوب پيشنهادي اين پژوهش، ريشه در ديدگاه سازمان به عنوان يك سيستم باز، رويكرد مديريت اقتضايي و بازتعريف سبك زماني به عنوان مفهومي قابل استفاده در سطوح فردي، سازماني و فرهنگي و به صورت روشي است كه مطابق با آن زمان ادراك و به كار گرفته مي شود. جامعه آماري اين پيمايش، پروژه هاي توسعه محصول جديد است كه در سالهاي 1390 تا 1398 در صنايع مختلف كشور انجام گرفته است. نمونه برداري به صورت قضاوتي و با حجم نمونه، 200 پروژه مي باشد. نتايج تحليل كمي كه با روش معادلات ساختاري انجام شده است، نشان مي دهد مشاركت مشتري با توليدكننده در فرايند توسعه محصول جديد در بازاريابي صنعتي در كنار تجانس سبك زماني و از طريق درك و برداشت يكسان از زمان، مي‌تواند به كوتاهترشدن زمان تبديل ايده به محصول، منتج گردد.