اثر مكمل نشاسته مقاوم بر عوامل خطر كارديومتابوليك، آنزيم‌هاي كبدي و هموستاز كلسيم در بيماران مبتلا به ديابت نوع 2 چاق: يك كار آزمايي باليني

سابقه و هدف: با توجه به شيوع بالاي ديابت نوع 2 و زمينه ساز بودن چاقي در ايجاد اختلالات متابوليك و بيماري‌هاي قلبي عروقي، مطالعه حاضر با هدف بررسي تأثير نشاسته مقاوم بر عوامل خطر كارديومتابوليك، آنزيم‌هاي كبدي و هموستاز كلسيم در بيماران مبتلا به ديابت نوع 2 چاق طراحي گرديده است. مواد و روش‌ها: در اين كارآزمايي باليني، 70 بيمار ديابتي نوع 2 به طور تصادفي به دو گروه تقسيم شدند. افراد گروه آزمون روزانه 10 گرم نشاسته مقاوم و افراد گروه شاهد، روزانه 10 گرم مالتودكسترين به مدت 3 ماه دريافت كردند. شاخص‌هاي تن‌سنجي، تركيب بدن، فشارخون، ليپيدهاي سرم، هموستاز كلسيم، آنزيم‌هاي كبدي در ابتدا و انتهاي مطالعه اندازه‌گيري شد. براي مقايسه پارامترهاي كمي قبل مداخله مابين دو گروه، از آزمون t مستقل و براي بعد مداخله، از تحليل كوواريانس(ANCOVA) استفاده شد. يافته‌ها‌: مكمل‌ياري با نشاسته مقاوم منجر به تغييرات معني‌دار در غلظت كلسترول تام (16.96%)، تري گليسيريد (16.85%)، كلسترول با دانسيته پايين (14.90 %) نسبت كلسترول تام به كلسترول با دانسيته بالا (25.91% )، نسبت كلسترول با دانسيته پايين به كلسترول با دانسيته بالا (26.00%)، نمايه آتروژنيك پلاسما (17.85%) ) hsCRP53.03%)، آلكالين فسفاتاز (13.74%)، آلانين آمينوترانسفراز (10.98%)، كلسيم (6.99%) درگروه نشاسته مقاوم در مقايسه با گروه دارونما گرديد. كاهش در نسبت دور كمر به دور باسن و فشارخون دياستوليك، گلوكز، آسپارتات آمينوترانسفراز، فسفر، كراتينين و اسيد اوريك و افزايش در غلظت كلسترول با دانسيته بالا در گروه نشاسته مقاوم در مقايسه با گروه دارونما غيرمعني‌دار بود. نتيجه گيري: پري‌بيوتيك نشاسته مقاوم ممكن است با تعديل عوامل خطر كارديومتابوليك، آنزيم‌هاي كبدي و هموستاز كلسيم در بيماران ديابتي چاقي به كنترل اختلالات متابوليك اين بيماري و عوارض ناشي از آن كمك نمايد.