كليدواژه :
كودكان , , صداهاي كودكان , , پژوهش با كودكان , , اصلاحات آموزشي , , باختين , , كاوشگري فلسفي انتقادي
چكيده فارسي :
هدف اين مقاله بررسي نقش و ارزش صداهاي كودكان در اصلاح روندهاي جاري خرد و كلان نظام آموزش و پرورش است. اين پژوهش از نظر روش شناسي نوعي كاوشگري فلسفي انتقادي است. از جمله اهداف اين روش پژوهشي، فهم و بهبود عمل تربيتي و تدارك گزينه هاي بديل است. سه پرسش اساسي اين پژوهش عبارتند از: 1. چرا صداهاي كودكان بطور تاريخي ناديده انگاشته شده و جاي چنداني در امور مرتبط با زندگي خود آنها نداشته است؟ 2. چرا صداي كودكان را در امور مرتبط با زندگي آنها، از جمله تعليم و تربيت، بايد شنيد و مبناي عمل قرار داد؟ 3. چگونه مي توان صدا(ها)ي كودكان را از حاشيه خارج كرد و آنها را در فرآيندهاي خرد و كلان آموزشي، با هدف اصلاح اين برنامه ها به مشاركت گرفت؟ بنابر يافته هاي اصلي اين پژوهش، نفي كودكي و ارزش هاي آن، تلقي نقصان محور از كودك و دوران كودكي و اختلالِ تعريف بزرگسالان از كودكي، از جمله دلايل اين ناديدهگيري تاريخي صداي كودكان هستند. بازنگري انتقادي نظري در رويكردهاي بزرگسال گرا به كودكي، ردّ انگاره جهانشمول از كودك و كودكي و پذيرش تكثر و تنوع شكل هاي كودكي و صداهاي كودكان برحسب زيست جهان و اقليم هاي فرهنگي متفاوت كودكان، در كنار درك برخورداري كودكان از حقوقي برابر با ديگر افراد جامعه زمينهساز ضرورت رجوع به صداي كودكان به شمار مي روند. ديالوگ با كودكان و پژوهش با كودكان به عنوان دو راهبرد اساسي براي شنيدن و بازنمايي صداي كودكان در اصلاح برنامه ها و سياست هاي آموزشي پيشنهاد شده اند. اين دو راهبرد مي توانند امكان دستيابي به دانشي بديع و دست اول از كودكان و امور مرتبط با زندگي را براي ما فراهم سازند.