تحليل عسر و حرج به عنوان مبنايي براي طلاق قضايي

Analysis of hardship as judicial divorce foundation

هدف اصلي در اين تحقيق تحليل مبناي طلاق قضايي مي باشد تا اشكالات و نواقص آن بررسي شود. لذا مبناي طلاق قضايي بايد به گونه اي باشد كه از سويي مطابق ادله شرعي و حمايت از حقوق زن و از سوي ديگر، بنيان خانواده را تا حدودي در نظر داشته باشد. با تأمل در ادله نفي عسر و حرج و نيز نظرات فقهي و تفسيري، اين نتيجه حاصل شد كه عسر و حرج يك قاعده عام نمي باشد، بلكه بيشتر توجيهي براي احكام مي باشد.همچنين اعمال آن در حوزه خانواده بيشتر منجر به افزايش طلاق در جامعه مي شود كه هم با ادله شرعي و هم با سياست هاي اجتماعي مغاير است. لذا با توجه به لزوم حمايت از زوجه، لزوم تطابق اين حمايت با ادله شرعي و نيز حمايت در پرتو اصل استحكام خانواده، الزام شوهر به ايفاي وظايف زناشويي و اعمال قاعده الحاكم ولي الممتنع مناسبتر مي باشد.

The main purpose of this dissertation is to Analyze of judicial divorce foundation to check the defects. Hence, judicial divorce foundation should be in a way that it is according to legal standards and the protection of women's rights and supports the foundation of the family. Finally, it was concluded that the 'asr va haraj (hardship and harm) mentioned in verses of Holy Quran and narrations cannot be a general rule, but the rejection of haraj or harm was more justification for the judgments. Also, its application in the family ground leads to an increase divorce in society, which is inconsistent with both religious standards and social policy. Therefore, according to necessity of supporting the wife, the necessity of accordance with religious standards, and also support in the principle of family solidarity, the husband's requirement for enact duties and the rule of "the governor is legal guardian for refuse" are more appropriate.