عنوان مقاله :
تأثير آموزش حل مسئله خانواده محور بر بهزيستي ذهني زنان نابارور
عنوان به زبان ديگر :
The effect of family-centered problem solving training on the mental well-being of infertile women
پديد آورندگان :
كاكابرايي، كيوان دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرمانشاه - دانشكده علومانساني - گروه روانشناسي، كرمانشاه، ايران , حيدريان، ندا دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرمانشاه - دانشكده علوم انساني، كرمانشاه، ايران
كليدواژه :
آموزش حل مسئله , خانواده , بهزيستي ذهني , زنان نابارور
چكيده فارسي :
ناباروري زنان پيامدهاي رواني - اجتماعي مخربي در خانواده به همراه
دارد و كاربست مداخلة روان شناختي براي مقابله با اين موقعيت تنيدگي زا
از اهميت فرواني برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر به منظور تعيين
اثربخشي آموزش حل مسئله خانواده محور بر بهزيستي ذهني زنان نابارور
شهر كرمانشاه انجام شد. روش : روش پژوهش آزمايشي از نوع پيش
آزمون- پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعة آماري شامل زنان نابارو
مراجعه كننده به مراكز ناباروري شهر كرمانشاه بود كه از طريق روش نمونه
گيري هدفمند تعداد 03 نفر انتخاب و با گمارش تصادفي، به دو گروه
آزمايش و گروه كنترل (51 نفر) تقسيم شدند. داده ها از طريق مقياس هاي
بهزيستي ذهني شامل رضايت از زندگي دينر (5891 )و عاطفه مثبت و
منفي واتسون (5899)؛ جمع آوري شد. ابتدا ابزارها توسط دو گروه
آزمايش و كنترل تكميل شد سپس گروه آزمايش ده جلسه يك ساعته، هفته
اي دو جلسه آموزش حل مسئله دريافت كردند، پس از پايان آموزش
مرحله پس آزمون اجرا شد و داده ها از طريق تحليل كوواريانس مورد
تحليل قرار گرفتند. نتايج نشان داد، مقادير پيش آزمون - پس آزمون در
گروه آزمايش، در مقايسه با گروه كنترل داراي تفاوت معنادار بود. يافته ها:
يافته هاي اين پژوهش نشان داد آموزش حل مسئله باعث افزايش رضايت
از زندگي و عاطفه مثبت و باعث كاهش عاطفه منفي، در زنان نابارور شده
است. نتيجه گيري: در نتيجه مي توان گفت آموزش حل مسئله خانواده
محور، به عنوان يك راهبرد مقابله اي در ارتقاي سلامت رواني زنان نابارور
موثر است
چكيده لاتين :
Female infertility has devastating psychosocial
consequences in the family and the use of psychological
intervention to deal with this stressful situation is of great
importance. The aim of this study was to investigate the
effect of family-based problem solving training on mental
well-being of infertile women in Kermanshah. The quasiexperimental method was pretest-posttest with a control
group. The statistical population included infertile women
referring to infertility centers in Kermanshah; they were
selected by purposive sampling method of 30 people and
randomly assigned to the experimental group and the
control group (15 people). Data was gathered through
mental well-being measures including life satisfaction
(Diner, 1985) and positive and negative emotions
(Watson, 1988). First, the tools were completed by two
experimental and control groups, then the experimental
group received ten one-hour sessions problem-solving
training, after the training, the post-test was performed and
the data were analyzed by analysis of covariance. The
results showed that the pretest-posttest values in the
experimental group were significantly different compared
to the control group. The findings of this study showed
that problem solving training increased life satisfaction
and positive emotion and decreased negative emotion in
infertile women. Therefore family-based problem-solving
education as coping strategy is effective in promoting the
mental health of infertile women.
عنوان نشريه :
مطالعات اسلامي ايراني خانواده