شماره ركورد :
1271295
عنوان مقاله :
تاثير سطوح مختلف سولفات منيزيم بر درصد تخم گشايي سيست، بقاء و رشد Artemia franciscana
عنوان به زبان ديگر :
The Effect of Different Level of Magnesium Sulfate on Hatching of Cyst and Survival and Growth of Artemia franciscana
پديد آورندگان :
طاطار، قربان دانشگاه اروميه - دانشكده منابع طبيعي - گروه شيلات و آبزيان , احمدي فرد، نصرالله دانشگاه اروميه - دانشكده منابع طبيعي - گروه شيلات و آبزيان , مناف فر، رامين دانشگاه اروميه - دانشكده منابع طبيعي - گروه شيلات و آبزيان
تعداد صفحه :
10
از صفحه :
25
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
34
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
آرتميا , سسيت گشايي , سولفات منيزيم , كارايي هچ , رشد طولي , بقاء
چكيده فارسي :
پيشينه و اهداف: ايران داراي جمعيت‌هاي مختلفي از آرتمياست كه در اقليم‌هاي مختلفي كه داراي املاح و شرايط اكولوژيك متفاوتي هستند زندگي مي‌كنند. شرايط فيزيكوشيميايي مختلف درياچه‌ها و تالاب‌ها موجب شده است كه گونه­‌زايي آلوپاتريك آرتميا تشديد يابد. هدف مطالعه حاضر بررسي تاثير يكي از يون‌هاي موجود در اين اقليم‌ها بود تا بتوان به‌صورت نيمه طبيعي در برخي از تالاب‌هاي استان گلستان اقدام به كشت آرتميا نمود. روش‌ها‌: به همين منظور تاثير 4 تيمار (10، 16، 33 و 50 درصد) سولفات منيزيم به جاي نمك­‌هاي ديگر در كنار تيمار شاهد بر درصد سيست گشايي، رشد و بقاء آرتميا فرانسيسكانا بررسي شد. يافته‌ها: از نظر شاخص رشد طولي آرتميا بيشترين و كمترين طول بدن به ترتيب در تيمار شاهد و 50% سولفات منيزيم مشاهده گرديد. در تيمار 33 % سولفات منيزيم نيز رشد طولي كاهش معني­‌داري با تيمار شاهد نشان داده است (0/05> p) اما با تيمار 50% سولفات منيزيم تفاوت معني­‌داري را نشان ندادند (0/05>P). در غلظت­‌هاي پايين سولفات منيزيم رشد طولي آرتميا كاهشي را نشان داده است اما تفاوت معني­‌داري با تيمار شاهد نشان ندادند. بيشترين و كمترين درصد بقاء به‌طور معني‌داري به ترتيب در تيمار شاهد و تيمار 50% سولفات منيزيم مشاهده شد. در روز پانزدهم حداكثر بقاء 83 درصد در تيمار شاهد و كمترين بقاء 46 درصد در تيمار با حداكثر سولفات منيزيم مشاهده شد. بالاترين و پايين­‌ترين درصد هچ به ترتيب در تيمار شاهد و 50% سولفات منيزيم اندازه­‌گيري شد. با افزايش غلظت سولفات منيزيم در تيمارها به‌طور معني­‌داري تعداد ناپلي به‌دست آمده كاهش و همچنين تعداد سيست­‌هاي تفريخ نشده افزايش نشان داد (0/05>P). بالاترين تعداد ناپلي­‌هاي چتري در تيمار با 50 % سولفات منيزيم مشاهده شد. حداكثر و حداقل ميزان كارايي هچ به ترتيب در تيمار شاهد و 50 % سولفات منيزيم مشاهده شد اما بين تيمارها از نظر آماري تفاوت معني‌­داري مشاهده نشد. بعد از تفريخ حداكثر مرگ و مير ناپلي آرتميا در تيمار با حداكثر مقدار سولفات منيزيم مشاهده شد. نتيجه‌گيري: نتايج اين تحقيق نشان داد كه سولفات منيزيم در مقادير بالا محدود كننده تفريخ و رشد آرتميا مي باشند و از معرفي اين موجود به چنين اقليم‌هاي بايد پرهيز نمود.
چكيده لاتين :
Background and Objectives: Iran has different populations of Artemia that live in different climates and ecological conditions. Physicochemical conditions of lakes and lagoons have intensified the allopatric Artemia speciation. The aim of this study was to investigate the effect of one of the ions in these climates so that Artemia can be cultivated semi-naturally in some wetlands of Golestan province. Methods: To do this, the effect of four treatments (10, 16, 33, and 50%) of magnesium sulfate instead of other salts on cyst and growth parameters of Artemia franciscana was studied. Findings: There was a significant difference between the experimental groups in the Artemia growth index (P <0.05). Maximum and minimum body length were observed in the control and 50% magnesium sulfate groups, respectively. In addition, 33 % magnesium sulfate treatment showed a significant decrease in growth rate compared to the control treatment (p <0.05) but did not show a significant difference with 50% magnesium sulfate treatment (P <0.05). At low concentrations of magnesium sulfate growth rate insignificantly decreased in Artemia compared to control treatment. The highest and the lowest survival percentage were observed in control and 50% magnesium sulfate, respectively. On the 15th day, the maximum and minimum survival rate was 83.7% and 46% in the control and 50% magnesium sulfate treatment, respectively. The highest hatching percentage was observed in control treatment and the lowest was observed in the 50% magnesium sulfate treatment. Increasing magnesium sulfate concentration significantly decreased the number of nauplii but increased the number of non-hatched cysts (P <0.05). Moreover, the highest number of umbrella stages of Artemia was observed in the treatment with 50% magnesium sulfate. Maximum and minimum hatch efficiency were insignificantly observed in the control and 50% magnesium sulfate treatments, respectively. The highest mortality of nauplii was significantly observed in the treatment with maximum magnesium sulfate. Conclusion: The results of this study showed that magnesium sulfate in high amounts limits the hatching and growth of Artemia. So, this creature should not be introduced to such climates.
سال انتشار :
1400
عنوان نشريه :
اقيانوس شناسي
فايل PDF :
8592948
لينک به اين مدرک :
بازگشت