كليدواژه :
جزء عقلي , جزء غيرعقلي , عمل , مبادي , عقل , خواست , برهمكنش , فضيلت , رذيلت
چكيده فارسي :
ارسطو در اخلاق نيكوماخوس به اقتضاي غايتِ عملي به مباديِ تكوينِ عمل ميپردازد. قسمي از مبادي، فضايلاند كه عللِ غايي وقوعِ عمل هستند و بخشي نيز مباديِ دروني عمل و اجزاءِ نفس انساني به عنوان عاملِ عمل اخلاقي است كه در فرايند برهمكُنشي مستمر به رخدادِ عمل ميانجامند. پرسش اصلي ناظر به فهمِ بنيانهاي عمل اين است كه چه گونه رابطهاي ميان اجزاء نفس و فضايل منجر به وقوع عمل اخلاقي ميشود؟ در اين مقاله نخست به توصيف هر يك از اجزاء و سپس به رابطه آنها با هم پرداخته شده تا در نهايت روشن شود ميان اجزاء نفس و رابطهي دروني آنها با هم به عنوان يك بُعدِ مباديِ عمل، و فضايل به مثابه مباديِ غاييِ عمل از سوي ديگر چه نسبتي است. در نگرش ارسطو خواستِ تكرارشونده در يك سو، تعقل را در آن سمت تقويت ميكند و عقلِ قواميافته در يك بُعد، خواست را نيز به همان جهت سوق ميدهد. از اين رو عمل̊ برآيندِ برهمكنش ميان اجزاء عقلي و غيرعقليِ نفس و خواست و عقل در انسان است كه خود در ارتباطي دوسويه با مباديِ غايي عمل و فضايلاند به نحوي كه رذايل، مبادي فضايل را ويران ميكند.