تحليل تطبيقي و انتقادي مطالعات كارآفريني زنان: گونه شناسي و ارائه دلالت‌هاي سياستي

مشاركت و نقش‌آفريني زنان در اجتماع امري بديهي و ضروري است و بحث از حضور بدون تداخل و تزاحم با اصول، ارزش‌ها و ساير نقش‌ها و ابعاد جنسيتي آن‌ها دغدغه هميشگي متفكران و سياست‌گذاران در جوامع مختلف بوده است. كارآفريني نيز از اين امر مستثنا نبوده و طي ساليان گذشته تلاش‌هاي گسترده‌اي براي حضور بيشتر و موفق‌تر زنان در عرصه كارآفريني عملياتي شده است، هرچند به اذعان همه كانون‌هاي تفكر، هنوز تا نقطه مطلوب فاصله زيادي وجود دارد. برخي از انديشمندان حوزه زنان، يكي از علت هاي نداشتن ورود موفق زنان در عرصه كارآفريني و سپس نقش‌آفريني مؤثر در توسعه جوامع را نارسايي عرصه ي انديشه و نظريه‌پردازي و نقيصه‌ها يا خطاهاي موجود در مطالعات و ادبيات نظري توليدشده در اين زمينه مي‌دانند و رويكردي انتقادي به ادبيات نظري ارائه‌شده در اين زمينه‌دارند. بر اين اساس پژوهش حاضر در نظر دارد به مطالعه ي چالش‌ها و نارسايي‌هاي كليدي حوزه مطالعات كارآفريني زنان بپردازد و با بررسي ادبيات نظري موجود و تحليل تطبيقي و انتقادي آن‌ها دلالت هاي سياستي براي سياست‌گذاران، نظريه‌پردازان و تصميم سازان حوزه كارآفريني ارائه دهد. در راستاي رسيدن به اهداف اين پژوهش از روش تحليل تطبيقي _ انتقادي استفاده‌شده است. يافته هاي پژوهش نشان داد، ادبيات موجود از نارسايي در شيوه‌هاي نظريه‌پردازي؛ مواجهه با مشكل تضاد نقش‌ها براي زنان؛ مسئله رفع نابرابري دسترسي به امكانات و فرصت‌ها و نقيصه بسترسازي اقتصادي و اجتماعي براي كارآفريني زنان برخوردار است.