عنوان مقاله :
برهمكنشهاي فرهنگي حوزه رودخانه زاب كوچك در عصر مس و سنگ / مفرغ،شمال غرب ايران
پديد آورندگان :
شريفي ، مهناز پژوهشكدۀ باستانشناسي
كليدواژه :
شمال غرب , سنت حسنعلي , مس و سنگ , مفرغ قديم , مياني , حسنلو VII
چكيده فارسي :
حوضۀ رودخانه از مناطقي است كه پژوهشهاي باستان شناسي در آن بهندرت انجامشده؛ لذا، از توالي فرهنگي آن اطلاعاتي وجود ندارد. در مطالعات شمالغرب تا امروز، گاهنگاري جنوب درياچۀ اروميه مورد توجه بوده؛ اما، كاوشهاي جديدي در حوضۀ زاب، موجب تكميل دانسته ها و گاهنگاري منطقه شده است. اين منطقه، به دليل همجواري با مناطق قفقاز جنوبي و شرق آناتولي همچنين شمال بين النهرين، از اهميت بسياري در خصوص برهمكنش هاي فرهنگي برخوردار است و به عنوان يك پل ارتباطي و يا گذرگاه جمعيتي، اهميت فراواني در طول تاريخ داشته است. كاوشهاي حوضۀ رودخانۀ زاب، در محوطه هاي گردآشوان، بروه، بردهزرد و آخوران، در راستاي شناخت توالي فرهنگي منطقه، طي چهار فصل انجام شد كه موجب شناسايي عصر مس و سنگ جديد و دوره هاي مفرغ گرديد. به منظور روشن كردن گاهنگاري منطقه، در اين مقاله تلاش شد روند شكل گيري عصر مس و سنگ و مفرغ مطالعه گردد و با تطبيق يافته هاي فرهنگي اين منطقه با مناطق همجوار، بخشي از پرسش هاي اساسي را پاسخ دهد؛ از جمله اينكه گاهنگاري مس و سنگ و مفرغ قديم، مياني و جديد چگونه است؟ لذا به جهت پاسخ به پرسش مذكور، محوطه هاي پيش گفته كاوش گرديد. نتايج بهدستآمده، نشانگر سنت سفالين كاهرو در محوطۀ گردآشوان: حسنلو VIII، بروه: حسنلو VII(Orange painted pottery) در عصر مفرغ قديم و برده زرد: سنت خابور وحسنلو VIدر مفرغ مياني بود. فرايند گذر از مس و سنگ جديد به مفرغ قديم در حوضۀ زاب، بر اساس تپه هاي گردآشوان و بروه تبيين مي گردد. نتايج پژوهش، نشانگر تعاملات فرامنطقه اي از دورۀ مس و سنگ در منطقۀ شمال غرب بود. تاكنون، عصر مفرغ قديم با سنت سفالي يانيق شناخته ميشد؛ اما، در كاوشهاي بروه، گونه اي سفال بومي شناسايي شد كه با توجه به انباشت ضخيم و استقرار طولاني مدت آن، نشانگر خاستگاه احتمالي آن در اين منطقه است. پژوهش حاضر، بر اساس كاوشهاي ميداني و مطالعات كتابخانه اي صورت گرفته است و با رويكرد توصيفي تحليلي، سعي در تبيين مؤلفه هاي فرهنگي حوضۀ زاب دارد.
عنوان نشريه :
مطالعات باستان شناسي
عنوان نشريه :
مطالعات باستان شناسي