عنوان مقاله :
تاس تپه: محوطهاي از دورۀ اشكاني در خراسان (برمبناي شواهد ميداني و نتايج مقدماتي)
پديد آورندگان :
ميرزايي ، آزيتا پژوهشكده باستانشناسي
كليدواژه :
خراسان , تاس تپه , گمانهزني باستانشناختي , اشكانيان , سفال كلينكي
چكيده فارسي :
مرزهاي شرقي ايران پيوسته دستخوش رويدادها و برهمكنشهاي فرهنگي، خصوصاً ورود اقوام گوناگونِ مناطق مركزي آسيا در اَشكال مهاجرت و يا تهاجم بوده است. منابع كهن دانستههاي اندكي از اين دست رخدادها در اختيار پژوهشگران ميگذارد و اين اندك اطلاعات نيز مختص به وقايعي است كه در سطح گسترده تهديدي براي حكومت مركزي ايران زمين محسوب ميشدند. از اينروي منابع مكتوب پاسخهاي اقناع كنندهاي به پرسشهاي متعدد پژوهشگران باستانشناسي در زمينۀ مباحث سياسي، نظامي، شهرسازي و برهمكنشهاي فرهنگي ايران با اقوام همجوار شرقي خود نميدهد. از سوي ديگر، تاكنون پژوهشهاي ميداني گسترده و پيوستهاي كه دربرگيرندۀ پرسش و پاسخهاي علت و معلولي باشند نيز محدود و پراكنده انجام شدهاند. در يك دهه اخير در بخش مياني كريدور كپهداغ ـ آلاداغ در شمال خراسان بررسيهاي باستانشناختي گستردهاي انجامشده كه خود بستر شكلگيري ساير پژوهشها در اين گسترۀ جغرافياي (هرچند محدود) گرديده است. «تاس تپه» يكي از محوطههاي شمال خراسان است كه در اين محدوده و در شرق شهرستان قوچان واقع شده است. با توجه به نتايج بررسي باستانشناختي، تاس تپه يكي از محوطههاي مهم دورۀ اشكاني در اين گستره تشخيص داده شد. پس از بررسيهاي باستانشناختي و در پي آن انجام مطالعات تكميلي، يك محوطه استقراري گسترده در پيرامون تاس تپه شناسايي شد. وجود پرسشهايي در خصوص درستي اين تشخيص، همزماني حياتبخش استقراري با تپهقلعه، چگونگي ارتباط دو بخش با يكديگر و تداوم حيات آن در دورههاي بعد، منجر به تعريف يك طرح پژوهشيِ بلندمدت جهت پاسخگويي به سؤالها و شناخت بيشتر اين اثر باستاني گرديد. اين مقاله بر پايۀ پژوهشهاي فصل دوم محوطۀ تاس تپه نگارش يافته و دربردارندۀ مطالبي در زمينه گسترۀ اثر، بررسي هاي ژئومغناطيس، گمانهزني و سپس تعيين حريم محوطه تاس تپه است. از جمله نتايج اين فصل شناسايي محوطهاي از دورۀ اشكاني به وسعت 80 هكتار است كه از دو بخش الف) تپه قلعه ب) بخش استقراري غير محصور تشكيل شده است. بنا بر نتايج اوليه احتمالاً در دورۀ اشكاني استقرار در كل محوطه برقرار بوده اما در مقطعي استقرار در بخش ب متوقف ميگردد در حالي كه تپهقلعه تا دوران ساساني مورد استفاده بوده است. سفال كلينكي يكي از مهمترين يافتههاي فرهنگي اين محوطه است كه اين نوع سفال از لحاظ گاهنگاري و گستردگيِ پراكنش داراي اهميت است. موقعيت اين محوطه در داخل كريدور نيز درخور توجه است زيرا ميتوان آن را حلقه ارتباطي بين محوطههاي شمال كپهداغ از جمله نسا به داخل فلات ايران بشمار آورد.
عنوان نشريه :
مطالعات باستان شناسي
عنوان نشريه :
مطالعات باستان شناسي