كليدواژه :
نهج‌البلاغه , عدالت سازماني , ادراك عدالت در فرادستان , خاصيت چرخشي , جو عدالت , هرمنوتيك نسبي گرا
چكيده فارسي :
عدالت مفهومي است تعاملي. اما نگاه رايج در ادبيات عدالت سازماني، نگرشي تك بعدي است، كه زيردستان همواره در جايگاه ادراككننده و فرادستان در جايگاه عامل بوده‌اند. طبق بيان امام علي عليه السلام در نهج‌البلاغه امكان نقض حق فرادستان توسط زيردستان و در نتيجه ادراك بي عدالتي در آنها نيز وجود دارد. تلاش داريم در پژوهشي كيفي، با استفاده از تحليل منطقي، متكي بر مباني هرمنوتيك نسبي گرا، به تبيين اين ادراك و خاصيت چرخشي نهفته در مفهوم عدالت، كه در خطبه 216 بدان اشاره شده بپردازيم. با انتخاب خطبه، به عنوان متن و امتزاج آن با تئوري‌هاي مديريتي به عنوان افق مفسر، به تفسير متن همت گماشته شد. با بازگشت دائم به متن اصلي و تطبيق برداشت‌ها با دو شرح ابن ميثم و ابن ابي‌الحديد تلاش شد از تفسير به راي جلوگيري و روايي افزايش يابد.
يافته‌ها نشان ميدهد، ادراك عدالت فرادستان سازه‌اي است كه تاكنون در ادبيات عدالت سازماني مغفول مانده، علاوه بر آن، ادراك عدالت، مفهومي است چرخشي، از ادراك و رفتار بين زيردستان و فرادستان، كه با تاثيري كه بر ناظرين دارد جو سازمان را نيز متاثر مي‌سازد و آغازگر اين جو در درون سازمان‌ها فرادستان و ادراكات آنهاست، بنابراين بهترين نقطه مداخله براي مديريت اين چرخه (بر خلاف گرايش جاري كه بر مديريت رفتارِ فرادستان و ادراكِ زيردستان متمركز بوده) ادراكات فرادستان در اين خصوص است، كه با لحاظ كردن معيارهايي در مرحله، گزينش، آموزش، ارتقاء مديران و نيز كنترل‌هاي سازماني مي‌توان اين چرخه را در جهت مثبت و ارتقاء مفهوم عدالت در سازمان مديريت كرد.
چكيده لاتين :
Justice is an interactive concept. In most cases, organizational justice has a one-dimensional view in which superiors have always been in a perceptual position and subordinates in an acting class. According to Imam Ali (AS) in Nahj al-Balaghah, there is a possibility of violating the rights of superiors by subordinates as a result of perceived injustice. The present article, based on the principles of relativism hermeneutics and logical analysis, tries to explain the rotational nature of justice mentioned in Sermon 216. The text was interpreted by selecting this sermon and combining it with management theories as interpreter horizons. Due to the qualitative nature of this research, a comparative approach was taken between the original text and adaptations of two commentaries, Ibn Maysam and Ibn Abi'l-Hadid, to prevent eisegesis and increase the validity. Findings show that the perception of justice of superiors is a structure that has been neglected in organizational justice. In addition, the perception of justice is a rotational perception and behavior between subordinates and superiors, which has an effect on observers. This perception affects the organization's atmosphere, and the initiators of this atmosphere within organizations are the subordinates and their perceptions. Therefore, the best intervention to manage this cycle (contrary to the current trend, which focuses on managing superiors' behavior and subordinates' perceptions) is superiors' perceptions. The consideration of some criteria in the stages, such as selection, training, promotion of managers, and organizational controls, can lead this rotation to a positive direction and promote the concept of justice in the organization.
