عنوان مقاله :
بررسي رابطه سلامت رواني، بهزيستي اجتماعي و هيجاني با نقش ميانجي بهزيستي معنوي
عنوان به زبان ديگر :
The study of psychological health, and social and emotional wellbeing’s relation With spiritual wellbeing’s mediator role
پديد آورندگان :
عيدي، روح انگيز دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز - دانشكده علوم تربيتي - گروه روانشناسي، تبريز، ايران , عليوندي وفا، مرضيه دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز - گروه روانشناسي، تبريز، ايران
كليدواژه :
سلامت رواني , بهزيستي اجتماعي , بهزيستي هيجاني , بهزيستي معنوي
چكيده فارسي :
هدف از پژوهش حاضر بررسي نقش واسطه اي بهزيستي معنوي در رابطه بين سلامت رواني و بهزييستي اجتماعي و هيجاني شهروندان كلان شهر تبريز بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگي به روش مدل-يابي معادلات ساختاري است. جامعه آماري اين تحقيق شامل كليه افراد ساكن شهر تبريز، كه از بين آنها تعداد 600 نفر به روش نمونه گيري هدفمند انتخاب شد و پرسشنامه هاي سلامت عمومي، بهزيستي معنوي و سؤالات مقياس بهزيستي اجتماعي و بهزيستي هيجاني پرسشنامه استاندارد بهزيستي ذهني را تكميل نمودند. در بخش تجزيه و تحليل آمار استنباطي، از مدليابي معادلات ساختاري، با كمك نرم افزار ليزرل، استفاده شد. نتايج بدست آمده نشان داد كه متغيرهاي بهزيستي هيجاني، بهزيستي اجتماعي و بهزيستي معنوي تأثير معنادار و مثبتي بر سلامت رواني افراد ساكن در كلان شهر تبريز دارند. مقادير مربوط به ضريب مسيرها در مدل نهايي تحقيق بيانگر آن بود كه بهزيستي هيجاني 38 %، بهزيستي معنوي 62 % و بهزيستي اجتماعي 47% تغييرات مربوط به متغير سلامت رواني را به طور مستقيم تبيين مي كنند. از سوي ديگر، بهزيستي هيجاني با ضريب 0/44 نيز نشان داد كه به طور غيرمستقيم از طريق متغير تعديل كننده بهزيستي معنوي به ميزان 44 % بر متغير وابسته سلامت رواني تأثير دارند. همچنين يافته هاي تحقيق نشان داد كه بهزيستي اجتماعي تأثير معناداري بر بهزيستي معنوي ندارد. نهايتاً يافته ها حاكي از آن بود بهزيستي هيجاني و بهزيستي اجتماعي بيشترين تأثير بر متغير سلامت رواني را دارند، همچنين بهزيستي معنوي نقش تعديل كننده اي در رابطه بين بهزيستي هيجاني و سلامت رواني داراست.
چكيده لاتين :
This study aimed at investigating the mediating role of spiritual well-being in the relationship between mental health and social and emotional well-beings in people living in the Tabriz Metropolis. The present study is a correlation study using structural equation modeling. The statistical population consisted of all residents in Tabriz, out of whom 600 were selected through purposeful sampling and completed the General Health Questionnaire, Spiritual Well-being Scale, Social Well-being Scale, and Emotional Well-being of the Standard Mental Well-being Scale. The structural equation modeling was used to analyze the inferential statistics through LISREL. The results showed that the variables of emotional well-being, social well-being and spiritual well-being have a significant and positive effect on mental health of people in Tabriz. The values of path coefficients in the final model of the study indicated that emotional well-being, spiritual well-being, and social well-being could directly explain the changes in mental health variables as 38%, 62%, and 47%, respectively. On the other hand, it was revealed that emotional well-being (with coefficient of 0.44) indirectly had an effect through the moderator variable of spiritual well-being on the dependent variable of mental health. Moreover, the findings showed that social well-being had no significant effect on spiritual well-being. Finally, the findings indicated that emotional well-being and social well-being had the highest impact on the variable of mental health. Besides, spiritual well-being plays a moderating role in the relationship between emotional well-being and mental health.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي نوين روانشناختي