عنوان مقاله :
عامليتهاي نامتجانس در جامعهشناسيِ بيشازانسان: واكاوي جايگاه عامليت در رويكردهاي بيشازانسان در جامعه شناسي، با تاكيد بر نظريه كنشگر-شبكه
عنوان به زبان ديگر :
Heterogeneous Agencies in More-Than-Human Sociology; Analysis the Place of Agency in Approaches of More-Than-Human Sociology by Focusing on Actor-Network Theory
پديد آورندگان :
زهراني، داود دانشگاه اصفهان - جامعهشناسي،ايران , رباني خوراسگاني، علي دانشگاه اصفهان - گروه علوم اجتماعي، ايران , شريف زاده، رحمان پژوهشگاه علوم و فناوري اطلاعات ايران (ايرانداك)،ايران , قنبري برزيان،علي دانشگاه اصفهان - گروه علوم اجتماعي، ايران
كليدواژه :
جامعهشناسي بيشازانسان , همپيوندي عامليت , كنشگر-شبكه , ماديگرايي جديد
چكيده فارسي :
يكي از مباحث بسيار محبوب و شناختهشده در ادبيات جامعهشناسي نوين، رويكردهايي هستند كه تحت عنوان "بيشازانسان" مطرح شدهاند. گسترهي اين ديدگاهها بسيار وسيع هستند؛ از جامعهشناسي كلاسيك گابريل تارد و مونادولوژي او و نظريات دولوز و گتاري پيرامون اتصال و همپيوندي امور در جامعه، تا سلسله نظريات و رويكردهايي با عنوان ماديگرايان جديد كه توسط كساني ازجمله هاراوي، باراد، برايدويتي و جان بنت نمايندگي ميشوند، و در نهايت برخي از رويكردهاي حيطه علموفنآوري و بهطورويژه نظريه كنشگر-شبكه، كه مطرحترين چهره آن برونو لاتور است، همگي را ميتوان در ذيل اين رويكرد قرار داد. چيزي كه تمامي اين رويكردها را بههم نزديك كرده است، گريز از عامليتبخشيِ صرفاانساني و نيل و ميل بهسوي ارايهي عامليتهاي نامتجانس است كه كنشگري در جامعه را محدود به انسان نميدانند و همچنين همگي از دوگانگيهايي چون سوژه و ابژه، انسان و طبيعت، ساختار و عامليت و... ميگريزند. اما منظور از عامليتهاي نامتجانس چيست؟ پس از واكاوي مهمترين ابعاد اين رويكردها، كه با روش مطالعات اسنادي صورت گرفت، درنهايت با ارايه مدلي مفهومي، سعي ميشود به اين پرسش پاسخ داده شود. در ميان اشتراكاتي كه پيرامون مفهوم و چيستي عامليت در تمامي اين رويكردها ميتوان برشمرد، تجانس و چند وجهي بودن مهمترين ويژگي آن است.
چكيده لاتين :
One of the popular and well-known discussions in the literature of new sociology is a group of approaches known and presented as “More-than-human”. These approaches include many theories and attitudes, from classic sociology of Gabriel Tarde, and his theory as Monadology, and Deleuze- Guattari’s approach related to Assemblage and relation and connection of everything in society, to some approaches as “New Materialism’, which were explained by Harway, Barad, Braidotti, Benet, and finally to some approaches in STS particularly Actor-Network theory, which its most well-known character is Bruno Latour. What made all these approaches close to each other is avoiding of recognizing agency just for humans, and their desire to distribute agencies over heterogeneous actors and entities. What does agencies and heterogeneous agencies really mean in these approaches? Analyzing the most important more-than-human theories and approaches, this paper tries to clear the meaning of this concept presenting a conceptual model
عنوان نشريه :
جامعه پژوهي فرهنگي