عنوان مقاله :
مقايسه ميزان اثر بيحسي بين دو روش بلاك عصب دنداني تحتاني به روشهاي Conventional و GowGates در بيماران مراجعهكننده به بخش جراحي دانشكده دندانپزشكي: يك كارآزمايي باليني تصادفي
پديد آورندگان :
مهاجراني ، حسن دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - دانشكده دندان پزشكي - گروه جراحي دهان، فك و صورت , برارزاده صورتي ، آوا دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - دانشكده دندان پزشكي , غفارپسند ، آرش دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - دانشكده دندان پزشكي - گروه جراحي دهان، فك و صورت , عباسي ، كاميار دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - دانشكده دندان پزشكي - گروه پروتزهاي دنداني , آلام ، مصطفي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - دانشكده دندان پزشكي - گروه جراحي دهان، فك و صورت
كليدواژه :
بيحسي , روش معمول , عصب الوئولار تحتاني , تكنيك Gow-Gates
چكيده فارسي :
سابقه و هدف:با وجود مزاياي متعدد در تزريق بي حسي با روش هاي جايگزين تكنيك معمول (Conventional) نظير وجود عوارض كمتر و نياز نداشتن به تزريق مكمل، هنوز استفاده از آن ها در درمان هاي دندان پزشكي چندان رواج نيافته است كه قسمتي از آن از نبود تحقيق هاي كافي در اين زمينه ناشي شده است. تحقيق حاضر با هدف مقايسه ميزان اثر بي حسي دو تكنيك بلوك عصب دنداني تحتاني و Gow Gates در بيماران مراجعه كننده به بخش جراحي دانشكده دندان پزشكي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي انجام شد. مواد و روش ها:تحقيق حاضر به صورت كارازمايي باليني تصادفي روي 120 بيمار نيازمند كشيدن دندان هاي خلفي فك پايين انجام شد (60 نفر در هر تكنيك). تزريق بي حسي در بيماران با يكي از تكنيك هاي عصب الوئولار تحتاني به روش conventional يا GowGates و بر اساس پروتكل استاندارد انجام و زمان بي حسي در عصب هاي مختلف به همراه وجود عوارض پس از تزريق در آن ها ارزيابي شد. داده ها با آزمون هاي Chisquare و Mannwhitney U در بيماران دو گروه تجزيه و تحليل شدند. يافته ها:بي حسي عصب چانه اي در دو روش معمول و GowGates به طور ميانگين پس از 79/2 و 53/7 دقيقه، عصب دنداني تحتاني پس از 97/3 و 52/9 دقيقه، عصب ثنايايي پس از 17/3 و 57/8 دقيقه، عصب زباني پس از 73/1 و 61/3 و عصب باكال طويل پس از 65/1 و 61/3 دقيقه برقرار شد. در تمامي موارد، تفاوت هاي معناداري بين دو تكنيك ديده شد (p 0.0001). آسپيراسيون مثبت در 7/1درصد افراد در تكنيك GowGates و 20درصد بيماران در تكنيك معمول ديده شد. همچنين، 7/16درصد بيماران در روش معمول به تزريق مكمل نياز داشته، ولي هيچ بيماري در روش GowGates نياز به تزريق مكمل نداشت. 3/23درصد بيماران در روش GowGates و 3/13درصد آن ها در روش معمول نياز به تزريق دوباره داشتند (p=0.16). نتيجه گيري:با وجود اينكه تمامي عصب ها در تكنيك GowGates ديرتر از روش معمول بي حس شدند، ولي با توجه به ميزان عوارض كمتر و نياز به تزريق هاي مكمل اندك در اين تكنيك، به نظر مي رسد استفاده از اين روش در برقراري بي حسي مطلوب در فك پايين بيماران از كارايي لازم برخوردار باشد.
عنوان نشريه :
پژوهش در پزشكي
عنوان نشريه :
پژوهش در پزشكي