عنوان مقاله :
تأثير شكافها و تضادها بر بحران اجماع و مسئله توسعه در ايران
پديد آورندگان :
زيباكلام ، صادق دانشگاه تهران - دانشكده حقوق و علوم سياسي , قندهاري ، مرتضي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات
كليدواژه :
بحران اجماع , توسعه , جمهوري اسلامي ايران , حكمراني خوب , شكاف
چكيده فارسي :
سياستگذاري درباره توسعه در ايران نيازمند بازتعريف اهداف و انتخاب رويكردهايي است كه در سطوح خرد و كلان به اتفاقنظر، همافزايي و همكاري سازنده منجر شود. شكافهاي متعددي پيشروي توسعه ايران است، اين شكافها از مباني هويتي سهگانه ايرانيان (اسلامي غربي و ملي) ريشه گرفته و موجب شكاف نظري (تضادهاي فكري، هويتي و نگرشي) و بحران اجماع شده است. در جمهوري اسلامي ايران برخي نخبگان و بخشهايي از حاكميت، از الگوي توسعه مرسوم در جهان پيروي كرده و شماري ديگر الگوي پيشرفت را بهجاي توسعه مطرح ميكنند. اين تضاد مفهومي تغيير و تحول در ايران را به مسئلهاي پيچيده تبديل كرده است. پرسشهاي پژوهشي عبارتاند از: 1. مهمترين عوامل ناكامي الگوها و برنامههاي توسعه در ايران چيست؟ 2. الگوي حكمراني خوب چگونه ميتواند مسئله توسعه در جمهوري اسلامي ايران را حل كند؟ در فرضيه پژوهش استدلال ميشود كه شكاف نظري و بحران اجماع مهمترين عوامل ناكامي الگوها و برنامههاي توسعه در ايران بودهاند و ميتوانند به ناپايداري منجر شوند. بهنظر ميآيد الگوي حكمراني خوب كه در دنيا از آن بهعنوان كليد و راهحل معماي توسعه ياد ميكنند، ميتواند مسئله توسعه ايران را نيز حل كند. اجماعمحوري يكي از مشخصههاي حكمراني خوب است، زيرا حكمرانان بايد با همكاري جامعه مدني و بخش خصوصي، حكمراني خوب را پي بگيرند تا بتوانند بحران اجماع را پايان دهند و مسئله توسعه حل شود.