عنوان مقاله :
تأثير عناصركلامي در بينش و روشِ تاريخنويسييِ دورة صفويه
پديد آورندگان :
قاسمي، علي دانشگاه شهيدچمراناهواز - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه تاريخ، اهواز، ايران , بنشاخته، محمد دانشگاه ايلام - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه تاريخ، ايلام، ايران
كليدواژه :
عناصر كلامي , تاريخنويسي , صفويه , مشروعيتبخشي , مبارزة عقيدتي
چكيده فارسي :
سدة 10 ق عصر نويني در تاريخ ايران و همسايگانش به شمار ميرود؛ چراكه با تأسيس دولت شيعي صفويه، رقابتها و دشمنيهاي ديرپايي ميان صفويان و حكومتهاي سنيمذهبِ غرب و شرق ايران ايجاد گرديد. در اين ميان، كتب تاريخنويسي نقش برجستهاي در توجيه مباني مشروعيتبخش مذهبي دول رقيب و روياروييهاي عقيدتي و سياسي ميان آنها ايفا كردند. بخش مهمي از روايات مربوط به مباني مشروعيتبخش مذهبيي صفويان و رقبايشان و نيز مجادلات عقيدتي آنها با يكديگر، تحت تأثير عناصر و مفاهيم كلامي نگاشته شد. اين مقاله با بهرهگيري از رويكردي تاريخي و روش «توصيفي و تحليلي» در پي توضيح چرايي و چگونگي اين مسئله برآمده است. نتايج نشان ميدهد: به سبب اتكاي تاريخنويسي كلامانگارانه به منابع معرفتشناختي همچون عقل و نقل معتبر - قدرت نفي و اثبات محكمي در كنه چنين رويكردي بوده است. هواخواهان و مخالفان صفويان كوشيدند با بهرهگيري از چنين روشي، ضمن تأييد و اثبات گرايشهاي سياسي و عقيدتي خود، مباني مشروعيتبخش مذهبي اين دولت را اثبات و يا رد نمايند. موضوع هستة اصلي روايات، نقش مهمي در نوع روش به كار گرفته شده داشت.
تازه هاي تحقيق
سدة دهم تا دوازدهم هجري شروع عصر تازهاي در تاريخ ايران و همسايگانش محسوب ميگردد؛ زيرا آغاز يك دوره تغييراتِ ايدئولوژيك، سياسي و اجتماعي در تاريخ ايران، آناتولي و آسياي مركزي است. در ايران، دولت صفويه سر كار آمد كه در نتيجة آن، نه تنها مذهب تشيع دوازده امامي رسمي شد، بلكه بخش مهم مباني مشروعيتبخش اين دولت نيز بر اساس دعوي پيوند خويشاوندي ايشان با ائمه اطهار و دفاع و تبليغ انديشههاي شيعي استوار گرديد. در آناتولي شرقي و آسياي مركزي نيز، دولتهاي سنيمذهب تركمانان آققويونلو، عثمانيها و ازبكان سركار آمدند. از قضا، بخش مهم انديشة مشروعيتبخش اين دولتها نيز به انديشة جهاد اسلامي و دفاع و تبليغ اسلام سني وابستگي تمام داشت. اين موضوع نه تنها سبب شروع و تداوم جنگهاي فرسايشي گرديد، بلكه دعاوي اين دولت ها در زمينة دفاع و تبليغ انديشههاي مذهبي و نيز وابستگي تام به خلافت سني و امامت شيعي در تاريخنويسي دورة صفويه بازتاب يافت. مخالفان صفويان كوشيدند تا ضمن تبليغ و تأييد انديشههاي مذهب تسنن، دولتهاي سني تحت حمايت خويش را نيز مشروع سازند و مباني مشروعيتبخش ديني و مذهبي دولت صفويه را كه مهمترين مخالف سياسي و عقيدتي سنيان به شمار ميآمد، به چالش بكشانند.
در سوي مقابل، تاريخنويسان هواخواه صفويان نيز ضمن دفاع از مباني اعتقادي و ديني مشروعيت دولت صفوي، بهصورتي ويژه، كار تئوريزه كردن اركان مشروعيتساز اين دولت را بر عهده گرفتند. به سبب نوع و ماهيت روايات مطرح شده از سوي تاريخنويسان مخالف و موافق دولت صفوي كه عموماً ديني و مذهبي بودند، بينش و مفاهيم كلامي در دو وجه سلبي و ايجابي ميتوانست بهترين زبان و رويكرد به منظور مخالفت و توجيه مباني ديني و مذهبي مشروعيت دولتها در تاريخنويسي باشد. اين رويكرد به سبب اتكا به منابعي كلامي، مانند عقل و سنجش تاريخي، نقل معتبر و حتي خبر ناشي از خوشگماني به افراد و در نتيجه قدرت استدلالي و توجيه كنندگي كه در جوهرة آن بود، مناسبترين و مؤثرترين روش براي رد و اثبات باورها و مباني مذهبي مشروعيتبخش ساختارهاي سياسي و عقيدتي حاكم به شمار ميآمد. در اين رويكرد، هستة اصلي روايت محل بحث تاريخنويس، نوع روش كاري وي را مشخص ميساخت. براي مثال، اگر بحث درباره امامت تاريخي و يا اساس شكل گيري مذاهب شيعه و سني صورت ميگرفت، به سبب اهميت نظري، سياسي و ديني اين مباحث، روش بحث مفصل تاريخي با تكيه بر عقل مقايسه گر، نقل معتبر و خوشگماني نسبت به افراد، مورد استفاده قرار ميگرفت. گفت وگو در باب موضوعاتي كه نياز به فضاسازي رواني داشت، همانند حذف مخالفان سياسي و عقيدتي خانگي و طرح برخي از اركان مشروعيت ساز دولت صفوي، بيشتر با اخذ مفاهيم كلامي و با انجام كمترين مباحث تاريخي صورت ميگرفت؛ زيرا از جنبة روانشناختي، هدف اصلي نويسنده، يعني پذيرش روايت و توجيه رويداد، دستيافتني تر ميشد.
چكيده لاتين :
no abstract