عنوان مقاله :
تجانس حق و خلق از منظر فلاسفه و عرفا
پديد آورندگان :
عشاقي ، حسين پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي. - گروه فلسفه
كليدواژه :
فلسفه و عرفان , عرفا و فلاسفه , ذات حق , حق و خلق , تجانس موجودات
چكيده فارسي :
در مسئلۀ نسبت بين حق و خلق عموم فلاسفه به تجانس موجوديت حق و خلق قايلاند؛ يعني حق و خلق، هر دو را موجود حقيقي ميدانند، گرچه درباره معيار موجوديت بين آنها اختلاف هست. مشائيان موجودات را حقايقي بسيط و كاملاً متباين ميدانند و اشراقيان موجودات را از سنخ ماهيات قرار ميدهند و فيلسوفات حكمت متعالي معتقدند موجودات از سنخ وجود مستقل يا رابطاند و نظر عرفا در اين مسئله نفي هر تجانسي بين حق و خلق است. آنها حق را موجود حقيقي و خلق را موجودنما يا شيء مجازي ميدانند و از منظر آيات و روايات ديني تجانس بين حق و خلق باطل است. به نظر ميرسد ديدگاه عرفا مؤيد به براهين عقلي و نقلي است و ديدگاه فلاسفه در هر سه مكتب مشايي، اشراقي و متعالي با اشكالات عقلي فراواني مواجه است كه پذيرش آنها را ناممكن ميسازد؛ از ين رو ديدگاه عدم تجانس بين حق و خلق به اين صورت كه حق موجود حقيقي و بالذات و مخلوقات موجود بالعرض و مجازي است، ديدگاهي است كه برهان عقل و نقلي دارد و بايد آن را پذيرفت.