نقش دادستاني در قضازدائي نظام كيفري از منظر اخلاقي و حقوقي

زمينه: قضازدائي يك سياست كيفري حل و فصل دعاوي كيفري به شيوه‌ها و جلوه‌هاي گوناگون، خارج از گردونه اقدامات رسمي سركوبگرانه، يك راهبرد قراردادي شدن حقوق كيفري كه از حقوق مدني گرته برداري شده است، مي باشد و ريشه اصلي ان در اخلاقيات و حفظ اخلاق در جامعه مي باشد و با توجه به اين كه تعقيب دعوي كيفري هدف اصلي حقوق كيفري نيست؛ بلكه تعقيب ابزاري براي احراز حقيقت گم‌شده‌ي حقوق كيفري تلقي مي‌شود؛ تعقيب دعوي كيفري، مي‌تواند تابع مصالح و مفاسد باشد؛ همانطوري كه احكام شرعي داراي اين آثار بوده يكي از مهم‌ترين اصول احكام كيفري اصل اقتضاء تعقيب يا مصلحت‌گرايي يا اخلاق گرايي است كه اين اصل در حالت تزاحم با ادله و قواعد ديگر برتري دارد.نتيجه‌گيري: در حال حاضر با توجه به آموخته‌هاي اخلاقي جرم‌شناختي (اصل فردي كردن تعقيب) يا تعقيب‌زدائي از طريق دادستان با توجه به شخصيت متهم و شرايط اوضاع و احوال كه جرم در آن واقع شده، و همچنين در نظر گرفتن اخلاقيات مقام تعقيب با اعمال سياست هاي كيفري زمينه‌هاي قضازدائي و جايگزين‌هاي تعقيب كه باعث اصلاح و درمان بزهكار و جبران خسارات وارده به بزه‌ديده را فراهم مي‌آورد. تحقيق مذكور ضمن تبيين قلمروي قضازدائي، نقش آن نقاط ضعف و قوت موضوع را بيان مي‌دارد.