شماره ركورد :
1280460
عنوان مقاله :
روانشناسيِ عرفانيِ دين براساس نظريّات يونگ در دفتر ششم مثنوي
پديد آورندگان :
احساني اصطهباناتي ، محمّدامين مركز آموزش عالي استهبان - دانشكده علوم انساني - گروه زبان وادبيات فارسي , شفيعي تابان ، مريم دانشگاه پيام نور مركز تهران - دانشكده علوم انساني - گروه زبان وادبيات فارسي
از صفحه :
137
تا صفحه :
160
كليدواژه :
يونگ , تجربۀ عرفاني , دين , عرفان اسلامي , كهن‌الگوي جمعي , مثنوي مولانا. ,
چكيده فارسي :
تجربۀ عرفاني از دين، يعني مواجهه با امر مقدّس و درك حضور وجود او، كه به‌ صورت فردي و يا جمعي، در درون افراد بروز و ظهور مي‌يابد، در روانشناسي، اين تجربۀ عرفاني ، نوعي گرايش دروني و فطري به‌شمارمي‌رود. يونگ بر اين نكته تأكيدمي‌ورزد كه تجربۀ عرفاني از دين، نوعي تجربۀ مينوي و مقدّسي است كه در ضمير خودآگاه و عمدتاً ناخودآگاه جمعيِ بشر، نهادينه شده است. كارل گوستاو يونگ (1961 1875 م) روانشناسي سوئيسي و پايه‌گذار روانشناسي تحليلي، با طرح نظريۀ كهن‌الگوهاي ناخودآگاه جمعي، سعي كرد پنجره اي نوين به‌سوي عرفان بگشايد؛ زيرا، بر تجربيّات طبيعي و خودانگيخته تمركز دارد، به‌ويژه در رؤياها و تخيّلاتي كه به‌نظرمي‌رسد با عرفان اسلامي، تقويت مي‌شوند. مولانا نيز، ايمان و تجربۀ عرفاني از دين را، از جنس عشق مي‌داند كه به‌طور فطري و غريزي، در سرشت انسان به‌وديعت نهاده شده است و كشش و جذب روحي به‌سوي مبدأ و اصل كه در عرفان اسلامي، مطرح مي شود، ناشي از همين تفكّر است؛ او عشق را، محرّك روح انساني در سبب جذب روح به ‌نواي الهي و عرفاني، در مسير رسيدن به ‌تجارب عالي ايماني مي‌بيند. اين مقاله، برپايۀ مطالعۀ موردي آراي كارل گوستاو يونگ دربارۀ تجربۀ عرفاني از دين و انديشه‌هاي مولانا در دفتر ششم مثنوي به ‌اين پرسش پرداخته است كه دو رويكرد متفاوت روانشناختي و عرفان نسبت به‌دين، در چه وجوهي از يكديگر متمايزمي‌شوند و در چه وجوهي به‌يكديگر نزديك هستند. براي پاسخ به‌اين پرسش، مقاله با اشاره به‌روانشناسي عرفانيِ دين از ديدگاه يونگ و مولانا، نتيجه گرفته است كه فطري بودن دين و عرفان، يكي از نكات مشترك انديشۀ مولانا و روان‌شناسي يونگ، در تجربۀ امر مقدّس است.
عنوان نشريه :
عرفان اسلامي
عنوان نشريه :
عرفان اسلامي
لينک به اين مدرک :
بازگشت