بررسي سطوح سرمي سايتوكاين‌هاي التهابي در زنان با علل مختلف ناباروري طي سيكل‌هاي تحريك كنترل شده تخمدان

مقدمه: ميزان غلظت سايتوكاين هاي التهابي در سطوح سرمي و نقش آن‌ها در موفقيت سيكل هاي باروري زنان داراي فاكتورهاي زنانه ناباروري، ناشناخته است. بنابراين هدف از اين مطالعه، بررسي سطوح سرمي سايتوكاين هاي التهابي درزنان با علل ناباروري مختلف طي سيكل هاي تحريك كنترل شده تخمدان است. روش بررسي: در اين مطالعه موردشاهدي، 25 زن نابارور با علل ناباروري زنانه يا ناشناخته (گروه مورد) و 24 زن نابارور با علل ناباروري مردانه (گروه شاهد) در طي سيكل‌هاي تحريك كنترل شده تخمدان شركت كردند. 5 سي سي خون در روز تخمك‌گيري از آن‌ها گرفته شد و پس از جداسازي سرم، ميزان IL6 و TNF alpha; سرمي با روش الايزا اندازه‌گيري شد. از نرم‌افزار آماريversion 16 SPSS تست آماري Independent T test براي مقايسه متغيرها در دو گروه استفاده شد. نتايج: در اين مطالعه، در ميزان TNF alpha; و IL6 بين دو گروه مورد و شاهد تفاوت معناداري يافت نشد (0/05P ). هم‌چنين تفاوت معناداري در سطح TNF alpha; بر حسب علل ناباروري نيز مشاهده نشد (0/05P ). ولي تفاوت معناداري در سطح IL6 بر حسب انواع علل ناباروري (0/02P=) ديده شد. تفاوت معنادار بين گروه زنان نابارور داراي تخمدان پلي‌كيستيك و با علل ناشناخته ناباروري با گروه زنان با فاكتور ناباروري مردانه مشاهده شد (به ترتيب با 0/008P= و 0/02 P= ). هم‌چنين بالاترين سطح IL6 (3/36 ±28/20) مربوط به گروه ناباروري با علت ناشناخته است و ارتباط معناداري بين سطح IL6 با تعداد اووسيت و جنين يافت شد (0/01P ). نتيجه‌گيري: بالاتر بودن سطح سرميIL6 در گروه ناباروري با علت ناشناخته مي‌تواند به‌عنوان يكي از معيارهاي پاتولوژي ناباروري و يك پارامتر تاثيرگذار بر تعداد اووسيت و جنين در اين گروه محسوب گردد. با اين وجود به مطالعات با تعداد جامعه هدف بيشتر براي تبين اين شاخص احتمالي نياز است.