كليدواژه :
حدود و ثغور , عيلام نو , آشور نو , هخامنشيان
چكيده فارسي :
سرزمين عيلام واقع در جنوب غربي ايران، مركز يكي از كهنترين تمدنهاي ايران باستان در هزارهي سوّم پ.م است. عيلاميان توانستند با ادغام منابع سرزمينهاي پست و بلند به قدرت رسيده و بيش از هر سلسله و امپراتوري قدرتمندي در خاور نزديك، حدود 2500 سال دوام بياورند. تاريخ طولاني عيلام با توجه به تقسيمبندي تاريخي پژوهشگران به سه دوره تقسيم شده است: دورهي عيلام قديم، ميانه و نو. دورهي عيلام نو بر اساس منابع نوشتاري تاريخي با حكومتهاي بزرگي چون شاهكنشين اليپي در مرزهاي فلات ايران و در خارج از مرزهاي فلات ايران با آشور نو و بابل نو در ميانرودان همزمان است. حكومت مركزي فرمانروايي عيلام جديد در سال 646 پ.م در پي حملات مكرّر آشوربانيپال پادشاه آشور نو، برچيده شد و بهنظر مي-رسد درحدود اواسط قرن 6 پ.م و همزمان با ظهور امپراتوري هخامنشيان، در اين امپراتوري ادغام شده است. در اين پژوهش سعي بر آن شده تا حدود و ثغور عيلام نو بعد از حملهي آشوربانيپال را با توجه به يافتههاي باستانشناسي و منابع مكتوب عيلامي مشخص كرده، سپس ميزان تأثيري كه بر دورهي بعد خود نهاده را شناسايي كنيم. روش تحقيق توصيفي- تحليلي بوده كه به روش كتابخانهاي گردآوري شده است. اين پژوهش نشان ميدهد حوزهي قلمروي عيلام نو، با توجه به نقوش برجستهيكولفرح I، اشكفت سلمان (ايذه)، آرامگاه جوبجي (رامهرمز) و ارجان (بهبهان)، كه همگي در شرق قلمروي عيلامي قرار دارند، شهرهاي مابين اين مكانها به احتمال زياد تحت تابعيت مركز سياسي عيلامي نو در شرق بودهاند. علاوه بر مناطق شرقي خوزستان، آثار يافتهشده از عيلام نو در لرستان (غار كلماكره) و ايلام (دهلران) و نقش برجستههاي گورانگان و نقش رستم در فارس، نشاندهنده حضور و نفوذ عيلاميها در اين نواحي و شكلگيري سطحي از روابط پيچيده و برهمكنشهاي فرهنگي با ساختارهاي فرهنگي همگون در سطح وسيعي از جغرافيايِ ناهمگون است. بر اساس شواهد باستانشناسي موجود و منابع مكتوب، عيلاميها نقش مهمي را در انتقال فرهنگ به پارسيها ايفا كردهاند. يافتههاي بهدست آمده از محوطههاي كليدي عيلام نو مانند ارجان و جوبجي، بيانگر اين است كه پارسها در طول اين سالها موفق به اخذ بسياري از آداب و رسوم عيلاميها شدند و در زمينهي فرهنگي، بهخصوص امور اداري، زبان، خط و... تأثيرات زيادي از عيلاميها پذيرفتند.
چكيده لاتين :
Elam is one of the historical periods of Iran; This period extended to the south, center, and west, especialy southwestern Iran, and by the third millennium B.C. emerged as a coherent force that claimed to penetrate the political scene of western Asia. The Elamites achieved their power by combining the resources of the lowlands and the highlands, and they endured for more than ?,??? years, more than any other dynasty or empire in the Near East.
The New Elamite period coincides with the Iron Age in Najd, Iran, and, according to historical-literary sources, coincides with great governments such as the Medes or emperors such as the Ellipse, and outside the borders of the Iranian plateau with New Assyria and Babylon in Mesopotamia. This regime was fallen in ??? B.C. by repeated and severe attacks of Ashurbanipal central government and seemingly abolished by the middle of the sixth century B.C., coinciding with the advent of the Achaemenid Empire.
In this paper, using the library method, we have attempted to determine the boundaries of New Elam after Assurbanipal's invasion on the basis of archaeological evidence and Elamite literary sources; we also seek to identify its influence on subsequent periods.
According to the reliefs of Kul-e farah I (Izeh), Eshkaft-e Salman, the tomb of Jubaji (Ramhormoz) and Arjan (Behbahan), they are all located in the east of the Elamite realm. The present-day cities of Baghmalek and Omidiyeh which are located between these places, have probably been part of the Elamite state after Ashurbanipal. Other peripheral areas, such as Hendijan, Bandar Mahshahr, areas from the west of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Provinces, and the eastern areas of Ahvaz, as well as Shushtar to Shoush, were most likely subject to the New Elamite political center in the east.