شناسايي و اعتباريابي مؤلفه هاي تصميم گيري مديران آموزشي سازمان آموزش و پرورش

Identifying and Validating Components of Decision-Making of the Secondary School Pricniplals in Iranian Eeducation System

هدف پژوهش حاضر شناسايي مؤلفه هاي تصميم گيري مديران آموزشي مدارس متوسطه شهر تهران بود. روش پژوهش آميخته از نوع اكتشافي بود. جامعه آماري در بخش كيفي، مديران مدارس شهر تهران و مديران خبره ستاد آموزش و پرورش بودند كه 12 نفر از آنها با روش نمونه گيري هدفمند به شيوه نظري انتخاب و جامعه آماري در بخش كمي، مديران مدارس متوسطه اول و دوم شهر تهران بودند كه 249 نفر از آنها با روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند. ابزار گردآوري اطلاعات در بخش كيفي مصاحبه نيمه ساختاريافته بود. روايي و پايايي مصاحبه با استفاده از فرايند پايايي باز آزمون 78 / 0 و پايايي بين دو كدگذار 80 / 0 تأييد شد. در بخش كمي به منظور آزمودن الگوي مفهومي طراحي شده در مرحله كيفي، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گرديد. پايايي ابزار با استفاده از روش آلفاي كرونباخ بررسي و تأييد شد. براي تجزيه و تحليل داده هاي بخش كيفي از رويكرد داده بنياد و كدگذاري باز، محوري و انتخابي استفاده شد و براي تحليل داده هاي كمي از تحليل عاملي تأييدي استفاده شد. در بخش كيفي هشت مؤلفه (دانش، تجربه و تخصص، اخلاقي، روانشناختي، اجتماعي، انساني، فني و اقتصادي) در تصميم گيري مديران شناسايي شدند. همبستگي معناداري بين مؤلفه هاي تصميم گيري مديران آموزشي وجود داشت. بررسي برازش الگوي مؤلفه هاي تصميم گيري مديران نشان داد كه تمامي گويه ها داراي بار عاملي مناسبي بر متغير مكنون مربوط به خود بودند و اين بارهاي عاملي با توجه نمره تي در سطح 01 / 0 معنيدار بودند.

The aim of this study was to identify the components of Tehran high school principals’ decision-making. The methodology of this research was exploratory mixed method. The statistical population for the qualitative phase were principals of high schools in Tehran and the experienced directors in Education Ministry’s central office. Twelve of samples were selected on purposive sampling based on the theories in the literature, while the statistical population for the quantitative phase were principals of high schools in Tehran. A total of 249 samples were selected out of the population based on the multi-phase cluster sampling method. The instrument for data collection in the qualitative phase of the study was semi-structured interview. The validity and reliability of the interviews were measured. Using the test-retest method, the reliability of the interviews was stood at 0.78 and the inter-coder reliability was estimated to be 0.80. In the quantitative phase, the conceptual model, that had been designed in the qualitative phase, was tested using a researcher-made questionnaire. The reliability of the instrument was checked and confirmed by Cronbach’s alpha. It was proved to be 0.625. To analyze the data in the qualitative part, Grounded theory (open, axial and selective coding) was used. To analyze the quantitative data, one-sample t-test, Pearson correlation coefficient and confirmatory factor analysis were used. Eight components (knowledge, experience and expertise, ethics, psychological, social, humanitarian, technical and economic factors) were identified to contribute to decision-making of the principals. There was a significant correlation between the components of the secondary school principles’ decision-making. Examining the fit pattern of principals’ decision-making components showed that all the items had a suitable factor load on their latent variable and the factor loads were significant at the level of 0.01with respect to the t-score.